تنبور مست

تنبور مست

تنبور مست وبلاگی است پیرامون موسیقی ملی و ساز باستانی تنبور
تنبور مست

تنبور مست

تنبور مست وبلاگی است پیرامون موسیقی ملی و ساز باستانی تنبور

گفت وگو با علی اکبر مرادی نوازنده تنبور

علی اکبر مرادی از تنبور نوازان بنام و تکنیکی خطه گوران کرمانشاه است که سال ۱۳۷۰ مقاوم اول اجرای تنبور را به خود اختصاص داد و موفق به دریافت مدرک درجه یک هنری _ دکترا- از سوی شورای ارزشیابی هنرمندان کشور در سال ۱۳۸۱ شد. از کارها و آلبوم های وی می توان به آثاری چون «تریکه حانه»، «سحرواران» ، «سیروان» ، «مقامات مجلسی تنبور» ، «مهر و ماه» و ... اشاره کرد. گفت وگوی زیر حاصل نشستی با این نوازنده نامی تنبور است که به تازگی منزل پدری اش را به خانه تنبور اختصاص داده است.
***
* در موسیقی ایرانی نسبت به موسیقی غربی تحول چندانی را مشاهده نمی کنیم، فکر نمی کنید زمان آن رسیده که این تحولات در موسیقی ایرانی هم صورت پذیرد؟
- در موسیقی ایرانی باید تغییر و تحول صورت بگیرد، اما باید این تحولات دارای یک هماهنگی باشد، دولت باید همکاری نماید البته دولت ها هم خود ما هستیم که به جایگاهی می رسیم. شخصیت های بزرگ موسیقی کلاسیک غرب، موسیقی را متحول کردند ولی در مملکت ما معمولاً دولت ها حمایت نمی کنند و خودمان باید آن را انجام دهیم. مثلاً در عالم شعر اگر فردوسی ظهور نمی کرد، اکنون زبان فارسی بر سر جایش نبود. موسیقی نیز همین طور است، باید فکرهایی ظهور و دولت نیز از آنها پشتیبانی کند. در مملکت ما موسیقی گسترده است و خیلی جای کار دارد. موسیقی ملی ما که موسیقی سنتی تنها نیست، موسیقی ملی ما موسیقی مردم تمام نواحی ایران است. کرد، لر، بلوچ همه موسیقی ملی است؛ اگر آنها که کار می کنند، هماهنگ باشند و بودجه باشد و از آنها حمایت شود، خیلی تأثیر دارد.
* ساز های عرفانی را بیشتر در مناطق خاصی چون کرمانشاه، خراسان و ... می نوازند. آیا این مناطق نسبت به مناطق دیگر از ویژگی خاصی برخوردارند؟
- چند دلیل دارد. قوم پارس و ماد که در اصل از یک جنس هستند؛ مادها که خود از پارس ها هستند به نظر من بیشتر به دنبال هنر و رقص و پایکوبی بوده اند، ولی در غرب و شرق ایران و در زمان ساسانیان که باربد فعالیت موسیقایی می کرد، مردم این منطقه با موسیقی آشنا بودند و برخی نشانه  ها، همانند سنگ های کنده کاری شده خود گواه این ادعاست. همین سابقه سبب شده است که برخی از نغمه های منطقه ما به چندین هزار سال قبل بازگردد و برخی هم از تنبور به عنوان یکی از قدیمی ترین سازهای جهان یاد کرده اند.
* به نظر شما چرا موسیقی هنری با عموم مردم کمتر ارتباط برقرار می کند؟
- این مشکل بزرگ به نظر من اول از خانواده ها شروع می شود. ما برای فرزندانمان همه کاری می کنیم مثلاً لباس می خریم، مدرسه می بریم، غیر از اینکه به فکر تربیت فرهنگی و هنری فرزندانمان باشیم. آن جوانی که علاقه مند به موسیقی سبک است، تقصیری ندارد، ذهن بچه پرورش نیافته است. از این بابت ذهن جنبه آن را دارد و ما برای رشد آن هیچ کاری را نه در خانواده و نه در اجتماع نمی کنیم. ذهن بچه در ابتدا چیزهای سطحی و آبکی را بیشتر قبول می کند و کسانی که موسیقی را می پسندند، فقط آواز را دوست دارند. من خودم اگر چند ساعت آواز گوش بدهم خسته نمی شوم مثلاً اگر پنج تصنیف گوش بدهم باید یک آواز گوش دهم. ما فرزندانمان را به سوی موسیقی درست سوق نمی دهیم. بچه ها هم هیچ گناهی ندارند.
* فکر نمی کنید یکی از دلایل دوری جوانان از موسیقی سنتی، حال و هوای غمگین آن باشد؟
- موسیقی ما غمگین نیست، غمگین نبوده است، بعدها غمگینش کرده اند.
* تحت تأثیر چه بوده است...؟
- تأثیر این همه مصیبت است که برای این مملکت وارد شده است. یک روز مغول حمله می کند، یک روز عمروعاص حمله می کند، یک روز چنگیز می آید و یک روز تیمور لنگ می آید، اشرف افغان می آید، اینها می آیند همه را نابود می کنند، می کشند،  خب، با این حال باید چه کرد؟ باید رقصید؟ یا گریه کرد.
* یعنی معتقدید که موسیقی از حوادث تاریخی تأثیر گرفته است؟
- فقط موسیقی سنتی ما حالت غمگین دارد که شما همین موسیقی را در آذربایجان باکو وقتی آوازش را می خوانید، در آن غم نیست.
* شاید بتوان گفت به نوعی درونگرا بودنش نیز بی تأثیر نبوده است؟
- درونگرایی فرق می کند با غم. غم آن چیزی است که تو را وادار می کند که افسرده شوی ولی موسیقی که شما را به درون می کشاند این دیگر غمگین نیست، در واقع یک موسیقی است که انسان را به خودش و به درونش که در اصل ذات حق است، نزدیک می کند؛ این دیگر غم نیست چیز دیگری است که باید برایش لغت پیدا کرد.
* در حالی که ساز تنبور از قدمت زیادی برخوردار است، اما با این وجود در گروه های مطرح کشور _ جدا از گروه های برخاسته از زادگاهش _ جایگاه اندکی دارد. علت این امر را در چه چیز جست وجو می کنید؟
- تنبور یک پرده بندی خاص دارد و نه اینکه چیزی به آن اضافه شود و یا از آن کم شود. مثلاً ربع پرده اضافه کنیم. اگر ما یک گروه موسیقی خاص داشته باشیم که تمام سازها در آن باشد، در آن صورت تنبور هم نقش خود را در آن خواهد داشت. البته کار می برد. اساتیدی چون آقایان لطفی، علیزاده، درویشی و دیگران همه کار کرده اند ولی خب، یک دست هستند و یک دست هم صدا ندارد. باید هم به فکر زندگی شان باشند، هم به فکر موسیقی و هم به فکر خانواده شان، هم خوب کار کنند و هم شاگرد درس بدهند و هیچ کس هم حمایتی نکند. اما در غرب تمام بزرگان هنر چه موسیقی، چه مجسمه سازی، تئاتر و ... همه تحت حمایت و احترام چندین ثروتمند هستند. با کمال احترام، عشق و افتخار آنها این است که فلان هنرمند را حمایت کرده اند، در اینجا چنین فرهنگی نیست.
* آیا ساز تنبور قابلیت این را دارد که همراه با سازهای غیر سنتی نواخته شود؟
- بستگی دارد که چی باشد. این ساز باید نقشی داشته باشد که به شخصیتش بخورد، باید شخصی که برای سازهای مختلف می نویسد، سازهای مختلف را بشناسد. به عنوان مثال نقشی که به نی می دهد نقش نی باشد. نقش تنبور نقش تنبور باشد. اگر با آگاهی صورت بگیرد، چرا، می شود.
* تاکنون کسی این کار را انجام داده...؟
- نه به آن صورت گسترده. من خودم با کمانچه انجام داده ام با کیوان کلهر و مردم هم می گویند بد نیست.
* کمانچه هم از سازهای سنتی محسوب می شود با سازهای غربی مانند گیتار، پیانو و غیره؟
- اتفاقاً با پیانو می شود، به خاطر اینکه پیانو هم ربع پرده ندارد. ولی چی باید زد؟ باید هر نوازنده گروه کمی از هنر یکدیگر را بلد باشند.
* در حال حاضر جایگاه تنبور را نسبت به گذشته چگونه ارزیابی می کنید؟
- تنبور تا ۴۰-۳۰ سال پیش در جاهای دیگر نواخته نمی شد جز محل خودش یا خانقاه. تقریباً ۳۰ الی۴۰سال است که از این خلوت بیرون آمده و تاکنون هم خیلی پیشرفت کرده است. مثلاً فکر نمی کنم اگر ۴۰سال پیش به یزد می رفتید، کسی از تنبور چیزی می دانست یا جاهای دیگر. اما اکنون این ساز از خلوت خود بیرون آمده و در این حرکت خیلی چیزهای خوب صورت گرفته و خیلی هم چیزهای بد. بعضی ها با تنبور آهنگی می زنند که به این مسئله نخورد و در شخصیت تنبور نباشد، این تنبور نیست و چیز دیگری است.
* بیشتر اجراهای شما در خارج از کشور بوده، دلیل این امر چیست؟
- در اجرای خارج از کشور چند مشکل پیش نمی آید. یک نفر تصمیم می گیرد که یک کار انجام نشود و این کار مسئولان هم نیست. باید برای اجرای کنسرت مجوز شعر و غیره بگیرید و بعد یکی آن را کنسل می کند. آن طرف درآمدش هم بیشتر است و اگر سالی یکی دو بار باشد، برای یک سال می توانیم برنامه ریزی کنیم. ما هم باید زندگی کنیم و نگران خورد و خوراک نباشیم.
* با توجه به تفاوت زبان و فرهنگ ما با کشورهای دیگر، برخورد آنان با این نوع موسیقی چگونه است؟
- دیگران هم موسیقی ما را درک می کنند. کنسرت بین المللی است، همه جور آدم می آید؛ از آسیای شرقی تا اروپایی هر نوع آدمی را می بینید. البته اول کنجکاو می شوند که بدانند این موسیقی چیست تا با آن آشنا شوند، اما در کل بیشتر افراد با دقت گوش می دهند و لذت هم می برند و خوششان می آید و برخی هم که متوجه نمی شوند، حداقل خوشحال هستند چیزی را دیده اند که قبلاً ندیده اند.
*کار جدید برای ارائه به بازار دارید؟
- در حال آماده کردن یک کار کردی هستم.

نظرات 7 + ارسال نظر
دوست شما جمعه 25 فروردین 1385 ساعت 18:48 http://www.adinehbook.com

بازاریابی برای صاحبان وبلاگ و سایت!

مسعود شنبه 26 فروردین 1385 ساعت 08:45 http://mmvdz.blogfa.com

کم پیدایی سیاوش جون!

مازیار شنبه 26 فروردین 1385 ساعت 09:39 http://future2010.blogsky.com

سلام سیاوش جان ...
جالب مفید و خواندنی بود .
با اینکه چیز زیادی از ساز و بخصوص تنبور نمیدونم اما خواندن این پستت خیلی برام مفید بود .
موفق باشی


در آنجا آینده را خواهی دید http://fu20.com

علی شنبه 26 فروردین 1385 ساعت 10:21 http://www.zeydebneali.blogsky.com/

سلام...
خیلی جالب بود.
یا علی

**مریم** یکشنبه 27 فروردین 1385 ساعت 02:48 http://faslebieshghi.blogsky.com

سلام سیاوش جان
خوبی عزیز
تامن سر نزنم یه وقت سراغی از ما نگیری شما ؟
خیلی وقته ازت بیخبر بودم....
علی اکبر مرادی رو نمی شناختم... ولی حالا شناختم...چقدر این مطالب به اطلاعات موسیقی من کمک می کنه...ممنون
منتظر کار کردی هستم
موفق باشی همیشه

پوریا یکشنبه 27 فروردین 1385 ساعت 20:26

بسیار جالب بود ممنون

ئارش نه سری شنبه 9 اردیبهشت 1385 ساعت 20:37

هو
................
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد