تنبور مست

تنبور مست

تنبور مست وبلاگی است پیرامون موسیقی ملی و ساز باستانی تنبور
تنبور مست

تنبور مست

تنبور مست وبلاگی است پیرامون موسیقی ملی و ساز باستانی تنبور

در ستایش ادیب گرامی علیرضا افتخاری

 ادیب فرزانه جناب آقای افتخاری در مصاحبه ی مفصلی با وبسایت برنا نسبت به انتقادات مطرح شده پیرامون نحوه ی حضور خود در دیدار با آقای احمدی نژاد گلایه کردند . پیرامون این موضوع ذکر نکاتی ضروری به نظر می رسد : 

الف : "هر کس هر نیتی می خواهد داشته باشد، داشته باشد. من وقتی با رییس جمهورمان رو به رو می شوم، باید چه واکنشی نشان دهم، باید احترام بگذارم. ادبم را به جا بیاورم " .  

از ایشان که محوریت سخنان خود را بر رعایت ادب و دوری از بی ادبی قرار در جامعه دادند خواهشمندم در اسرع وقت ضمن ویرایش سخنان خود نسبت به تصحیح کلمه ی رییس جمهورمان و جایگزینی لفظ رییس جمهورم در فرمایشات شان اقدام فرمایند . نگارنده همانند بسیاری از هموطنان به احترام خون های ریخته شده در این یک سال و اندی در جمع جناب افتخاری با افتخار غایب خواهم بود .  

ب : " یک‌سری می گویند نباید این کار را می کردی. آن ها نمی فهمند. من این را روی حساب این می گذارم که خیلی ها داغ‌اند و نمی دانند" . 

 از ادیب هنرمندی چون شما شنیدن این جمله چه حکمی دارد؟ البته در فرهنگ لغات ادبایی چون شما و همفکرانتان که حکایت از ممه و لولو زننده نیست نادان تصور کردن به قول شما یک سری و خیلی ها تعجب ندارد.  

ج : "طرفدار من خداست. من برای خدا خواندم. نخواندم که بقیه بخرند. هیچ وقت برای بنده های خدا نخواندم. خدا به من این صدا را داده، آنها باید هوای من را داشته باشند و حرصم ندهند و من را نگه دارند " .

همیشه پیش خودم فکر می کردم دلیل خواندن بعضی از تصنیف ها از طرف خواننده ای که زمانی آثارش قابل ذکر بود چیست ؟ مثلا تصنیفی که سال ها پیش لبخند تلخی بر لبانم نشاند با شعری در این مضمون که راه رفتنت ٬ ناز کردنت ٬ بابای بابامو سوزونده  

فکر می کردم که جناب افتخاری برای کدام دسته از مخاطبانش می خواند . کدام دسته به دنبال اشعار هجو گونه و رو حوضی  و صدای خارج هستند . امروز فهمیدم که شما در هنر هم جانب ادب را رعابت کرده اید و در طول  تمام این سال ها نه برای مخاطبانتان بلکه برای خدا می خواندید و ما قاچاقی لحظاتی با آثار شما خوش بودیم و خنده ای بر لب  می کردیم . ار این بابت از شما عذر خواهی می کنم و نزد مخاطب اصلی تان شرمنده ام. 

د :  "نسبت به کسی که احترام‌اش واجب است، احترام می گذارم. کار خلافی نکردم که تحت شرایط احساس دیگران پشیمان شوم " . 

 این جمله همانند کاریکاتوری است که زیر آن می نویسند بدون شرح . 

و : "  اصلا دیگر نمی خواهم کسی صدایم را بشنود. خطاب به آدم هایی که با صدایم زندگی کردند، بزرگ شدند و ازدواج کردند " . 

 برادر عزیز . شخصا بعید می دانم که کسی وجود داشته باشد که با آثار شما از کودکی تا بلوغ همراه مانده باشد . به خصوص با روند پر از فراز و نشیبی که حضرتعالی در طول زندگی هنری خود در پیش گرفته اید که صد البته دوران نشیب آن ملموس تر بوده است . از انصاف نباید گذشت که پاره ای از آثار شما برای ارضای علایق گروه سنی الف مناسب است که از این بابت به عنوان پدید آورنده ی طرحی نو در موسیقی باید به شما دست مریزاد گفت.

نظرات 6 + ارسال نظر
سعیده دوشنبه 25 مرداد 1389 ساعت 12:10 http://myshoes.blogfa.com

اون نقدها نظرات خودت بود داداش سیاوش یا مطلب از جایی بود؟
من هم با افتخاری ۶-۷سال پیش خیلی حال می کردم...ونه فقط اون خیلی دیگه از این موزیکدان های موسیقی سنتی ...اما حیف....حیف که هنرمندی یا گلیم خودشو از سیاست به کل جدا می کنه تا آلوده نشه یا طرز انتقادشون-حرفاشون شخصیتشون رو می بره زیر سوال...درود بر شجریان خودمون...که هیچوقت برای کسی جز مردمانش نخوند
راسی هر وقت آپ می کنید خبر بدین

سلام و سپاس .
بله . نظرات شخصی بود . برقرار باشید

ناصربزرگمهر دوشنبه 25 مرداد 1389 ساعت 19:08 http://naserbozorgmehr.blogfa.com

سلام.یاداشت هایت خواندنی است.ممنون که برایم پیام گذاشته بودید.شما را به پیوند های وبلاگم افزودم.

نیما شنبه 30 مرداد 1389 ساعت 18:38 http://www.khaidaloo.blogsky.com

درود
رویت این پست اشاره به نکاتی چند در رابطه با فرمایشات هنرمند افتخاری و ارائه آثار نه چندان هنری فرمایشی وی را برایم فرض نمود .
نخست اینکه ادب و احترام از دیدگاه ایشان همانند آثارش جایگاهی افتخاری و فرمایشی دارد.
دوم منظور وی از کلمه ی خدا همان معنی پارسی آن یعنی صاحب و مالک است نه پروردگار که باز هم هر مفهومی داشته باشد مخاطب ایشان مردم و خریداران آلبوم های درهم و رنگارنگش نیست .
خاطر نشان می شوم قبل از این ( که تا این حد اعتماد به نفس کاذب خویش را به ظهور برساند ) چند سال پیش در یک مصاحبه ی تلویزیونی اعلام نمودند که انتشار آلبوم های مکرر و ازدیاد کمیت آثارش که بی شرمانه کیفیت را تنزل داد و دست اندازی به سبک های سنتی ٬ پاپ و غیره و حتی ادغامشان در یکدیگر و خلاصه کیمیاگری در موسیقی به خاطر مشکلات مالی بوده و به اذعان خودش دلیلی جز سنگینی هزینه های درمانی فرزندش ندارد .
حال که حمدالله مشکلات مذکور مرتفع شده زمان حمد و ثنای خداست ...
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
آشکارا باد هنر هنرمندان مرد ...

رضا شنبه 24 مهر 1389 ساعت 21:05

سلام آقا
من دنبال آثار استاد عالی نژاد بودم که خود به خود به وبلاگ شما اومدم
هرچند بخش دانلودی وجود نداشت که شعر "علی گویم علی جویم" رو دانلود کنم

ولی با این مطلبی که راجع به افتخاری نوشتی خیلی حال کردم دمت گرم

کسی که هنر رو با سیاست قاطی کنه و پاچه خواری کنه نه تنها هنرمند نیست بلکه انسان هم نیست

با تشکر از نوشته خوبت

یا حق

[ بدون نام ] سه‌شنبه 27 مهر 1389 ساعت 09:19

خیلی خوب نوشته بودید
مرسی

فریبا بهاری چهارشنبه 5 آبان 1389 ساعت 12:32

برهگم شه مرتیکه بادجون دور قاب چین کی میگه این صداداره اتفاقا من اصلا ازش خوشم نمیاد کسی که تا بهش میگن اقا یه برنامهداریم بلند میشه خودشو سبک میکنه تند تند میاد اواز میخونه بدونید همون بهتر که از صحنه هنر محو شه کسی که هنو نمیدونه ببینید خواننده باید مثل شجریان استاد اواز ایران باشه کسی که وقتی میخونه میفهمی چی داره به روزت میاد و اومده اصلا بهنظر من وقت خودتونو گرفتید اسم این اقا رواورده اید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد