ایجاد نوآوری و تغییر در موسیقی ایرانی از چند دهه پیش در بین هنرمندان جوان آن زمان کلید خورد و بر خلاف نظر استادان خود که اکثرا هرگونه تغییر را در بنیان های موسیقی ملی خیانت به آن می پنداشتند ، به نوآوری ها و ماجراجویی در نواهای ایرانی پرداختند. به یاد داریم که تعدادی از اساتید بزرگ موسیقی ایران بر بداهه نوازی به عنوان بدعتی نامبارک در موسیقی ایرانی حتی تا آخرین لحظات حیات نیز مهر تایید نزدند .
با ظهور موسیقی فرهنگ های مختلف در ایران و علاقه روزافزون نسل پس از انقلاب به موسیقی های عوام پسند، ایجاد نوآوری و تغییر درموسیقی اصیل بیش از پیش احساس شد و در این میان هنرمندان بسیاری پرچم دار این حرکت شدند . حسین علیزاده از جمله این اساتید است که همواره به بهترین شکل ممکن در زیر و بم موسیقی ایرانی سفر کرده است و در عین پایبندی به اصول و دستگاه های موسیقی ایران چه در بحث نو آوری و چه در حوزه بداهه نوازی سرآمد بوده است. اما این نکته همواره مورد تاکید ایشان و سایر کارشناسان بوده است که ایجاد نوآوری نباید زمینه ساز نابودی دستگاه ها و فراموشی اصول هنر موسیقی ایران گردد چنانچه در آثار خود نیز پایبندی به نواهای اصیل را بارها به مخاطبان خود اثبات کرده اند.
در حوزه موسیقی مقامی و نواحی کشورمان هرچند روند تغییر و به روز آوری با شتاب کمتر اما ناگزیر از زمانه و تغییرات ذائقه مردم با ریتم کند تری صورت گرفته است. به عنوان مثال نواهای امروز موسیقی تنبور در منطفه گوران با موسیقی و آثار به جامانده از اساتید سالیان گذشته این منطقه متفاوت است و تنبور نوازان جوان معمولا در پی مدل ها و الحان تازه در این ساز باستانی رفته اند. هرچند که نگارنده از هرگونه تغییر در مقام های موسیقی تنبور که بخشی از هویت ملی و قومی ایران و بالاخص نواحی کرد نشین کشورمان است بیزار و آنرا را بدعتی نامبارک می داند.
در موسیقی لرستان نیز این تحول به شکل ملموسی در آثار هنرمندان دیده می شود .
اما آیا تغییر در مقام ها و الحان کهن موسیقی نواحی ایران آن هم به واسطه خلق آثار ضعیف و پرانتقاد روند خجسته ای می باشد؟
یکی از مقام های کهن موسیقی لرستان سنگین سماع نام دارد که بر اساس رقصی که با سنگینی و وقار اجرا می شود اینگونه نامگذاری شده است. در این مقام گام ها بسیار سنگین و موزون می باشند .از معروف ترین آوازها وترانه های مقام سنگین سماع می توان به بزران و بینا بینا اشاره نمود که طی گذر زمان از معرض دست درازی و بدعت های رایج در امان مانده اند. شاید زیباترین سبک بزران را در اثر به یاد ماندی آوازخوان فقید لرستان رضا سقایی و تنظیم مرحوم میر زاده درآلبومی با عنوان موتورچی یافت. در این اجرا با وجود پایبندی به تمامی جزییات مقام حساس سنگین سماع ،شاهد تنظیمی متفاوت و زیبا می باشیم که تا قبل از آن دیده نشده بود.
اما آنچه باعث شد در این نوشتار به تغییر در موسیقی بپردازم شنیدن روایتی جدید از موسیقی لرستان از صدا و سیمای این استان بود . جایی که در آن یکی از هنرمندان بنام استان آقای فرج علیپور به همراهی فرزندش مسلم علیپور اقدام به ساخت روایتی جدید از بزران کرده است.اقدامی نامبارک و نسنجیده که نه تنها خیانت به موسیقی لرستان که ناسپاسی در مقابل موسیقی نواحی ایران قلمداد می شود. ایشان در تنظیمی سخیف و ابتدایی آهنگ بزران را به گونه ای اجرا نموده اند که مخاطب به زحمت تاب و توان شنیدن لجظاتی از آنرا دارد. اینحاست که این پرسش مطرح می شود که آیا در فضای بسته جامعه امروز ما و در حالی که گوش مردم به شنیدن موسیقی های بی هویت عادت کرده است تغییر در الحان زیبای موسیقی و ساخت آثاری که ازکم ترین جذابیت بصری بی بهره می باشند آن هم از جانب افرادی که خود را استاد و پرچم دار هنر لرستان می دانند رقتاری شایسته و سنجیده است؟در این میان صدا و سیما که در این دوران سی ساله همواره سنگ انداز به هویت و هنر ایرانی بوده است با پخش اینچنین موسیقی های ناموزون و بی ریشه به رسالت خود که محو و نابودی هنر اصیل ایران است یاری می رساند و مردم نیز به این نکته دقت نمی کنند که اجراهای شبانه شبکه های استانی و ملی تلویزیون نه تنها خدمتی به هویت و هنر سرزمین مان نکرده که تبر بر ریشه ی نحیف آن می زند و ناخواسته گوش جوانان آنان در هجمه سنگین موسیقی های بی هویت ، کم ارزش و خلق الساعه به محاق نابودی میرود. امید که دست کم موسیقی مقامی ایران که بخشی از فرهنگ و تمدن مردم ما میباشد از گزند تندروی ها و بدعت های خیانت گونه به دور بماند.