دوستان تنبور مست . امشب چهارشنبه سوری یکی از کهن ترین آداب و رسوم ایران زمین در بین مردمان هم وطن ما در ایران و سراسر دنیا گرامی داشته میشود . هرچند که تنبور مست به موسیقی ایرانی تعلق دارد ولی از آنجا که یکی از اهداف اصلی این وبلاگ تلاش برای زنده نگاه داشتن آداب و رسوم باستانی ایران است امشب مطلب زیر را از خبرگزاری میراث فرهنگی به امانت گرفتم و در اختیار دوستان محترم قرار می دهم .امید که مورد استفاده یاران گرامی قرار گیرد . شب زیبایی داشته باشید .
واژه جشن یک واژه بسیار کهن ایرانی است، از ریشه یز yas به معنی نیایش و ستایش گرفته شده است و هم ریشه است با واژههای یسن yasn و یشت yast به معنی ستایش، نیایش یا سرودهای نیایشی و ایزد به معنی پرستش شده و یزدان به معنی ایزدان در اصل یک اسم جمع است و یادگار زمانی است که مجموعه فرشتگان نیایش میشدهاند. اندیشه وحدتگرای ایرانی، این اسم جمع را به معنی خدای یکتا درآورده است و نیز از همین ریشه است نام شهر یزد.
جشن در اصل عبارت بوده است از مراسم نیایشی که بیشتر برای یک پیروزی یا یک واقعه تاریخی یا آسمانی که برای اجتماع سودی داشته است بر پا میشده و مردم در زمان معینی گرد هم میآمدند و به یاد آن واقعه، خداوند را ستایش و نیایش میکردند. این نیایش به عنوان قدرشناسی همه ساله تکرار میشده است. معمولا این نیایشها با رقصهای مذهبی و خواندن سرود و موسیقی همراه بوده است.
در میان ماههای ایرانیان ما با یک یا دو چشن کوچک و بزرگ سر و کار داریم که در گذشتههای بسیار دور پدید آمدهاند. برخی از این جشنها به سبب اهمیت ویژهای که تاریخ برگزاریشان دارد، به مرور پررونقتر شدهاند، از میان این جشنها، جشن نوروز، مهرگان، سده، بزرگترین جشن میهنی ما ایرانیان شده است.
جشن چهارشنبه سوری
یک دسته از جشنهای اقوام آریایی، جشنهای آتش است که از میان دو جشن سده و جشن چهارشنبه سوری از شهرت بیشتری دارد. جشن آذرگان و جشن شهریورگان نیز از جشنهای آتش بودهاند که فراموش شدهاند.
جشن سوری یا چهارشنبه سوری که اینک در شب چهارشنبه آخر سال با مراسم و آداب ویژهای برگزار میشود، یکی از جشنهای پرشکوه و سرشار از مراسم و شعایر بوده است.
شواهد دلالت بر آن دارد که این جشن از اوایل قرن هفتم هجری به دست فراموشی سپرده شد، سپس با عناوینی دیگر از سدههای دهم معمول شد.
هاشم رضی در کتاب گاه شماری و جشنهای ایران باستان، درباره چهارشنبه سوری می نویسد:" ایرانیان در یکی از چند شب آخر سال جشن سوری را که عادت و سنتی دیرینه بود، با آتشافروزی همگانی برپا میکردند.
اما چون اساس تقسیم آنان در روزشماری بر آن پایه نبود که ماه را به چهار هفته با نامهای کنونی روزها بخش کنند، لاجرم در شب چهارشنبه آخر سال چنین جشنی برگزار نمیشد. روزشماری کنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شد. بیگمان سالی که این جشن به شکلی گسترده بر پا بوده مصادف با شب چهارشنبه شده است و چون در روزشماری تازیان چهارشنبه نحس و بدیمن به شمار میآمده از آن تاریخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال را با جشن سوری به شادمانی پرداخته و بدین وسیله میکوشیدند نحوست چنین شبی را از بین ببرند."
یکی از مراسم قابل توجه در شب چهارشنبه سوری و سایر مراسم زرتشتیان، فراهم آوردن آجیل مشکل گشاست. زرتشتیان به این آجیل هفت مغزینه لرک میگویند.
این آجیل که به آجیل گهنبار هم معروف است شامل هفت مغزینه یا میوه خشک است: پسته، بادام، سنجد، کشمش، گردو، انجیر و خرما که گاهی در لابهلای این آجیل تکههای کوچک نبات و نارگیل هم دیده میشود. این آجیل در مراسم مختلف زرتشتیان از جمله: آفرین گانها، گهنبارها، جشنخوانی، جشننوزادی و در مراسم سدره پوشی و سایر اعیاد به مدعوین داده میشود.
آداب اصلی چهارشنبه سوری در سراسر خطه ایران یکی است؛ اما در برخی از شهرها، سنتهای کوچکی بدان اضافه شده و بر شیرینی و زیبایی آن افزوده است.
بعد از برپایی آتش در حیاط خانه یا کوچه یا یک میدان باز، در حین پریدن از روی آتش این شعر را میخوانند:
زردی من از تو سرخی تو از من
سرخی تو به رویم زردیت به جون دشمنونم
به معنای دور ریختن بیماریها و ناخوشیها و استقبال از سلامتی و تندرستی، بعد از سوخته شدن آتش هم خاکستر به جا مانده را جمع آوری کرده، دور میریزند و کسی که خاکستر را بیرون میریزد، باید در بزند و از درون خانه بپرسد کیست؟
و او جواب میدهد: منم ، بعد از او بپرسند: از کجا آمدهای؟
او جواب میدهد: از عروسی سپس از او بپرسند: چه آوردهای؟
و او بگوید: تندرستی
یکی از مراسم ویژه جشن چهارشنبه سوری در گذشته، شکستن کوزه است. بدین معنی که در گذشته کوزههای سفالی کهنه را میشکستند و کوزههای نو را جایگزین آنها میکردند. در هنگام شکستن کوزه میگفتند: برو، چهارشنبه نحس، برو و تمام نحوست را با خود ببر. در گذشته کم و بیش در حال حاضر، در اکثر شهرها، به خصوص روستاهای کشورمان، در هفته آخر سال دستههایی در شهر راه میافتادند یکی از آنها آتش افروز بود و چهار، پنج نفر هم دست و روی خود را با زغال سیاه میکردند. مقداری خمیر بر سر گرفته، روی آن پنبه کهنه آغشته به نفت گذاشته و آتش میزدند و هر کس مشعلی به دست میگرفت و با ضرب تنبک و تصنیفخوانی دوره افتاده از هر دکان شاهی صد دیناری میگرفتند و این شعر را با شادی و شعف میخواندند:
آتش افروز حقیرم سالی یکروز فقیرم
دسته دیگر به مراسم غول بیابانی با سرکردگی یک مرد بلند قد دوره میشدند. مرد بلندقد قواری از پوست گوسفند سیاه میپوشید، عدهای تصنیفخوان گردهم جمع میشدند و میخواندند:
من غول بیابانم سرگشته و حیرانم
دسته سوم دسته حاج فیروزها بودند یک نفر از قوطیها و بلدهای این کار، لباس و کلاه قرمز میپوشید و صورتش را سیاه میکرد و با دایره زنگی میخواند:
حاجی فیروزم بله سالی یک روزم بله
در زمان ساسانیان هم مراسم چهارشنبه سوری برگزار میشد اما به علت تقدس آتش هرگز روی آتش نمیپریدند بلکه به دوره این آتش شادی و پایکوبی میکردند . در برابر آتش سه یا هفت بار خم میشدند و آیین نیایش به جای میاوردند سپس در کنار آتش به شادی میپرداختند.
یا علی
چطوری ؟
وب جالبی داری موفق باشی
یا حق
سلامک.جالب بود.
سلام وخسته نباشید من رو پذیرا باشید.ارائه این اطلاعات کار بسیار قشنگی بود!در ضمن وبلاگ بسیار مفیدی دارید!امیدوارم درکارتون موفق باشید!منتظر نوشته های قشنگتون هستیم!...ممنون از اینکه اومدید پیشم!بازم به کلبه درویشی من سر بزنید خوشحال میشم!نظرتون
راجع به تبادل لینک چیه؟...موفق باشید و در پناه حق!
سلام دوست عزیز
همه شیرینی این روز ها با خبری که دادی به تلخ کامی رسید
استاد یاحقی - حق بزرگی بر گردن موسیقی ایران داشت
کارهای زیبا ای ایشان به همراهی صدای خانم حمیرا برگی از خاطرات ما ایرانی هاست
یادش گرامی باد
یا حق
سلام
خوبی؟
خدا بیامرزد استاد یاحقی را..
راستی مطالب جالبی راجع به جشن سوری زدید..
اما حیف که این جشن فعلا به میدان جنگ تبدیل شده تا جشن...
خیلی جالب بود !
سلام سیاوش جان ...
این عید رو به شما و خانواده محترمتون تبریک می گم و آرزوی سالی خوش برات دارم
موفق باشی ...
یا علی ...
سلام
من به روز شدم
یا علی..
عیدت مبارک عزیز!!!!!!!!!!!!
ممنون مثل همیشه خواندنی بود... :)
از این همه رسمای خوب فقط ترکوندنش رو داریم!!! خیلی مفید بود.دست درد نکنه. سال خیلی خیلی خوبی داشته باشی. لینکتم کردم!