تنبور مست

تنبور مست

تنبور مست وبلاگی است پیرامون موسیقی ملی و ساز باستانی تنبور
تنبور مست

تنبور مست

تنبور مست وبلاگی است پیرامون موسیقی ملی و ساز باستانی تنبور

از زبان رضا در ویشی

خلیل آن دوست مهربان برای همه یکدل با همه ی دل ها و هم نفس با همه ی نگاه های خوب آن مغنی شیدا و پر جذبه که امروز میزیست ولی دل به جغرافیای دیگری داشت . جغرافیای عشق و جنون که انگار امروز چیزی جز غبار برخاسته از سم ستوران پر پرخاش از آن بر جای نمانده است . سواران و ستورانی که به نام عشق به مصاف مهر میروند و به جای روشنایی و نور غبار و تاریکی از خود بر جای می گذارند .

خلیل مردی همه اندوه همه صبر مردی همه عشق  در تقلای مدام و شتابان به سوی دنیای ماورایی مهر و عشق . او دو منظر داشت : سالکی پر دوام و پر قوام از تبار یارسان که خود را طالبان راه حق می دانند و دیگری مغنی و نغمه سرای وادی عشق و مهر و فرزانگی . می دانم که این دو منظر در وجود او به یگانگی رسیده بودند . ترنم دلشدگان وادی دوست او را در نوجوانی به سوی خود کشید و به سوی تنبور . این ساز بر جای مانده از نیاکان . ساز مقدس و پر جذبه و پر رمز و راز . راهی کوه ها و کومه ها و زیارتگاه ها شد تا مگر جنبه های پنهان و سحر انگیز آوازها و کلام های جویندگان و راهیان راه حقیقت را دریابد .

به پردیور رفت . درنگ نکرد . این سوی پل یا آن سوی پل ؟! به یاران پیوست .درد های شاه خوشین لرستانی  سلطان اسحاق برزنجه ای بابا یادگار بابا نااوس بابا جلیل و دیگری اکابر ناحیه سحر انگیز اورامان را نوشید . و به تنبور این ساز جلالی که می رفت سخیف و خوار شود اعتباری روز افزون بخشید . اعتباری که هم از نیاکانش به ارث رسیده بود و هم از استادانش به ارث برده بود .

خلبل به دانشگاه موسیقی رفت نمیدانم برای چه؟چقدر کوچک است این دانشکده موسیقی در مقابل بزرگی مدارس مهر اورامان و بزرگی آن آن خنیاگران نغمه سرای عشق و فرزانگی .

در کوهستان های سرد کردستان که به اکسیر عشق یاران در کومه های جمع گرم می شد . چنان گرم و گداخته که گاه شعله های آتش و ذغال های گداخته ی اجاق راه تسلیم میسپردند . مدرسه عشق آنجا بود که خلیل  آن را دریافت .

......

حیف ! حیف از آن بنیاد استوار. حیف از آن نگاه استوار وحیف از آن همه پی جویی و جستجو !همه رفت . همه بر باد شد و همه سوخت و همه خاکستر شد . او در آتشی سوخت که نیاکان و یارانش آن را در هنگامه ی وجد و شور و جذبه به سخره می گرفتند و به سان لعبتکی فروزان و آتشین لیک پاک و مقدس و سحر آمیز بر زبان و دهان و تن و جان  می گذاشتند و بر آن بوسه می زدند تا مگر خود را از آتش درون رها سازند . خلیل رهسپاره بود .و زندگی در گرو عشق و مهر آوازه و نغمه و آیینه گذاشته بود . کسی که در گرد باد عشق و شور و جنون گرفتار آید راه خلاص ندارد .

خلیل از آتش بر آمد . خود آتش بود و سر انجام در آتش فروشد .

قضاوت با شما

روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی به نام تدارک انقلاب مخملین دو موسیقیدان برجسته داخل ایران را عضو تیم تدارک انقلاب مخملین ایران نامید.این دو موسیقیدان لوریس چکناوریان و نادر مشایخی میباشند

متن کامل این خبر به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی به شرح زیر است:

در هفته گذشته کتابی با نام در جست وجوی امر قدسی ها گفتگویی مابین رامین جهانبگلو و سیدحسین نصر از سوی نشر نی وارد بازار کتاب می گردد که گفته می شود دارای اشتباهات چاپی بسیار است و با عجله چاپ شده است . رامین جهانبگلو اکنون به اتهام تدارک انقلاب مخملین در کشور در بازداشت به سر می برد. انقلاب های مخملین , کودتاهای نوینی هستند که توسط جوانان فریب خورده و هزینه های مالی بسیار اخیرا در کشورهای بلوک شرق سابق برای تغییر حاکمیت های غیرهمسو با منافع غرب اعمال شده اند و در اغلب موارد موفق عمل کرده بودند. به نظر می رسد شاخه انقلاب مخملین ایران با مطرح ساختن سید حسین نصر درصدد تامین شاخه های به اصطلاح نیروهای فرهنگی حرکت خود باشد بخصوص که اخیرا عناصر فرهنگی بسیاری در زمینه های موسیقی , نقاشی و حتی کاریکاتور نیز از غرب وارد کشور شده اند.

لوریس چکناواریان [اعضای موثر دفتر پهلوی همچون در کار موسیقی ,ارمنی مشهور ] پرویز تناولی مجسمه و آفتابه سازی که مشهورترین کارش ساختن آفتابه در ضریح بود که حتی مجله فردوسی مامور اشاعه مدرنیسم نیز آنرا تاب نیاورده و با نام نمایشگاهی از شارلاتانیزم از آن نام برد , کامبیز ـ د. کاریکاتوریست مشهور تیم شاپور که اخیرا کتاب هایش منتشر می شود و با حمایت سفارت های خارجی نمایشگاه برپا می دارد و آیدین آغداشلو از عناصر دفتر فرح که بورس سفر مطالعاتی اش به فرانسه اخیرا باطل گردید , هر روز در روزنامه های دولتی مطرح می گردند و در نهایت نادر مشایخی که به صورت مرموز رهبر ارکستر سمفونیک تهران شده است که هر روز اخبار کنسرت آتی این ارکستر به رهبری وی در آلمان از سوی رادیو آمریکا و رادیو فردا پیگیری و حمایت می شود. این برای چندمین بار است که عناصر پشت پرده رهبری مهمترین ارکستر ملی را از خارج کشور انتخاب می کنند.

***

توجه به لحن ارائه خبر علاوه بر منصرف کردن خواننده از ارائه ی پاسخ به نویسنده  نمایانگر  بی توجهی ایشان به رعایت اصول  نوشتاری و  حقوق مخاطب است . توهین به افراد در هیچ جایگاهی و با هیچ پشتوانه ای آن هم به صورت چاپ مطلبی در یک نشریه عمومی چون روزنامه با شمارگانی وسیع در کشور ( البته نگارنده نسبت به بیان عبارت شمارگان وسیع  برای روزنامه مذکور کاملا در تردید بسر میبرد) قابل قبول نیست . اساتیدی چون چکناواریان و مشایخی و ... به عنوان سرمایه های ملی این کشور همیشه مورد اعتماد و احترام بطن جامعه بوده و خواهند بود و بی گمان  ارائه ی چنین مطالبی آن هم از طرف دوستانی که همگی با اعتقادات و افکارشان کم و بیش آشنا هستیم هرگز خللی در میزان مهرو علاقه ی هنر دوستان ایرانی  به آنان وارد نمی کند .  با پوزش از دوستانی که منتظر قسمت دوم  مطلب ساز تنبور در جهان بودند در پست آینده به ادامه ی این مطلب خواهیم پرداخت .

و اما دوست نازنینی که در مورد کتاب تنبور از دیرباز تا کنون سوال کرده بودند . دوست گرامی آقای مصطفی از وبلاگ برگ سبز .این کتاب توسط انتشارات دانش و فن و در تیراژ ۳۳۰۰ جلد در چاپ دوم در سال ۱۳۸۴ به علاقه مندان ارائه شده است . آدرس انتشارات دانش و فن به این شرح است :

مقابل در اصلی دانشگاه تهران خیابان فخر رازی کوچه نیکپور  

تلفن : ۶۶۴۱۶۵۶۳  تلفکس :  ۶۶۴۱۹۷۵۵

 

بررسی حضور ساز تنبور در سایر کشور های جهان

تنبور مست برای شناسایی بیشتر ساز تنبور قصد دارد به بررسی سابقه حضور این ساز در نواحی مختلف ایران و سایر کشور های جهان بپردازد . از دیدگاه نویسنده منبع کامل و جامع بررسی این ساز در حال حاضر رساله ی استاد مرحوم سید خلیل عالی نژاد است که به صورت کتابی با عنوان تنبور از دیرباز تا کنون به چاپ رسیده است . از آنجایی که شاید بسیاری از یاران امکان مطاله ی این کتاب را  نداشته باشند مطالبی چند را از این رساله انتخاب کرده ام که طی امروز و زوزهای آینده در اختیار دوستان عزیز قرار میدهم .

یاد و خاطره ی استاد سید خلیل عالی نژاد شهید را حق را گرامی میداریم و به یک بیت از این نوازنده ی چیره دست تنبور بسنده میکنیم که :

عاشقی در خون خود غلطیدن است       زیر شمشیر غمش رقصیدن است

با نگاهی به مقالات و کتبی که در مورد موسیقی ملل جهان نگارش یافته می توان دریافت که تنبور در بیشتر سرزمینها به نوعی حضور دارد . البته نهایتا پیداست که تنبور به هر کجا که رفته اصل آن از ایران است .

در این قسمت با مرور بر آثار معتبری که در خصوص موسیقی اقوام گوناگون نوشته شده حضور تنبور را در کشور های دیگر جهان مطالعه می نماییم .

تنبور در هند :

متداولترین ساز زهی در هند تنبور است . این ساز در همه جا دیده می شود کاسه ی آن را از چوب یا کدو می سازند . چهار تار دارد که سه تای اول فولادی و چهارمی از برنج است . علاوه بر تارهای اصلی رشته های کوچکی از ابریشم بین خرک و تارها بسته اند که به طنین آن کمک می کند . برای نواختن سر ساز را روی شانه می گذارند و با انگشتان دست چپ تار ها را میکشند .

این ساز به صورت دست باز نواخته می شود (یعنی فاقد دستان است) و همیشه برای همراهی آواز به کار میرود .

در قسمت های جنوبی هند سازی وجود دارد موسوم به تنبور که دارای چهار تار است و فاقد دستان است و دارای خرکی از جنس عاج است که جای آن قابل تغییر است .

تنبور در آفریقا:

در شمال آفریقا نوعی تنبور سه سیم با کاسه ای کوچک و دسته ای باریک و بلند وجود دارد که آنرا با سر انگشت می نوازند .

تنبور در چین:

تنبور زمانی که به چین راه یافت تنپولا نامیده شد . نوعی دیگر از آن که به پیپا موسوم است دارای کاسه ی کوچک است که بر روی صفحه و دسته دارای پرده هایی از جنس ابریشم می باشد . ایت تنبور دارای چهار رشته ی تار است و گوشیهایش در دو طرف آن قرار دارند . قدمت آن  به دو هزار سال می رسد . بیوا تنبور دیگری است که تکامل یافته ی پیپا می باشد . اقسام تنبور چهار تار در چین بیشتر متداول است .

تنبور در مصر و سوریه:

نوعی از تنبور که دارای کاسه ای بیضی شکل میباشد در مصر و سوریه رواج دارد . در سوریه تنبور را بوزوک یا بزق می نامند .

تنبور در منطقه بالکان :

تنها ساز اسلاو های جنوبی که در قرن نوزدهم میلادی رواج بسیار یافت تنبور میباشد . این ساز ظاهرا از ایران به ترکیه برده شد و در دوره ی تسلط ترکان بر اروپای مرکزی به آن دیار راه یافته است . این تنبور کاسه یطنینی کم حجم و دسته بلندی دارد و معمولا دارای چهار سیم است . این سیم ها بوسیله ی مضراب یا زخمه به ارتعاش در می آید و از آن صدای مطبوع و لطیفی شنیده می شود .

اسلاو ها در حدود سال ۱۸۵۰ تنبور را به عنوان ساز ملی خود انتخاب کردند و از آن به بعد روز به روز بر علاقمندان این ساز افزوده شد .

ادامه دارد ...

انتقاد ؛ قطعه پایانی کنسرت گروه خورشید

آخرین شب از کنسرت گروه خورشید با انتقاد صریح مجید درخشانی از عوامل برگزاری برنامه به پایان رسید .

کنسرت گروه موسیقی خورشید به سرپرستی مجید درخشانی و خوانندگی محمد معتمدی پس از سه شب اجرا از تاریخ 12 مرداد ماه شب گذشته به پایان رسید . بخش اول این کنسرت که با 20 دقیقه تاخیر آغاز شد به اجرای قطعاتی در دستگاه نوا اختصاص داشت . مقدمه نوا، نغمه ، چهارمضراب ، آواز نوا همراه باگروه نوازی ، تصنیف سرو خرامان با شعر مولانا، کرشمه ، خروش و تصنیف سحرگه با شعری از حافظ قطعاتی بودند که در قسمت اول این کنسرت اجرا شدند. بخش دوم برنامه در دستگاه چهارگاه آغازشد . در این قسمت قطعه زنگ شتر به همراه آواز و تصنیف "مهرویان" از ساخته های مجید درخشانی بر روی شعری از حافظ به اجرا در آمد . دومین بخش این قسمت به اجرای قطعاتی در دستگاه بیات ترک تعلق داشت . در این بخش ابتدا تصنیف "عشق خدایی" با شعری از مولانا و سپس چهار مضراب شکسته به همراه آواز اجرا شد که شعر آواز از سعدی بود . "تصنیف از بودن و سرودن" بر روی شعری از شفیعی کدکنی آخرین قطعه ای بود که در این قسمت اجرا شد . این تصنیف پیش از این با صدای علیرضا قربانی و در جشنواره فجر اجرا شده بود . تشویق و استقبال مردم باعث شد گروه مجددا به صحنه برگردند و تصنیف به یاد ماندنی "در خیال" را اجرا کنند و مردم را برای لحظاتی چند به سال های خوب موسیقی ایرانی ببرند . اما در پایان و پس از اجرای "درخیال" مجید درخشانی از عملکرد مسئولان فرهنگسرای هنر به انتقاد پرداخت . بخش عمده ای ازانتقادات وی به بی مسئولیتی، تبلیغ نکردن برای کنسرت و بی برنامگی در اجراهای سالن باز می گشت. از نکات جالب توجه در این کنسرت حضور مجید درخشانی تا دقایقی قبل ازشروع در راهروهای فرهنگسرای هنر بود . جواد بطحایی نوازنده سنتور و حسام اینانلو نوازنده کمانچه به دلیل برخی مشغله های کاری دراجرای این کنسرت حضور نداشتند اما در بروشور و در پایان کنسرت مدیر گروه با اهدای دسته گل به آنها تشکر کرد . گروه 30 نفره خورشید در اواخز سال 1383 و پس از بازگشت مجید درخشانی به ایران تاسیس شد و تا به امروزکنسرت های مختلفی در تهران و شهرستان ها برگزار کرده است .


سوء استفاده از آثار هنری ، انگیزه ها را زایل می کند

بهنام سامانی در گفت و گو با سایت هنرموسیقی اعلام کرد : تقلب و تکثیر غیرمجاز آثار هنری انگیزه هنرمندان را برای تلاش بیشتر زایل می کند .

وی که برای اجرای کنسرت به همراه گروه دستان چندی پیش به ایران امده بود گفت : من پس از چند سال تلاش و صرف هزینه ، موفق شدم ساز جدیدی به نام اودو – ضربانگ را با همکاری یکی از شرکت های سازنده آلات موسیقی در آلمان به جامعه هنری تقدیم کنم ولی متاسفانه هنوز یک سال از ثبت آن نگذشته است که می بینم یکی از هموطنان من در ایران نمونه های بدلی آن را تولید کرده و حتی به نام خودش به ایرانیان داخل کشور شناسانده است . سامانی با اشاره به اینکه در کشور ما هیچ راهکار قانونی برای جلوگیری از سرقت های هنری وجود ندارد افزود : اگر در آلمان شخصی مبادرت به چنین کاری بکند ، بلافاصله با جرایم سنگین روبرو خواهد شد به طوری که دیگران حتی حاضر به خرید نمونه های بدلی او نخواهند شد . بهنام سامانی همچنین اظهار تاسف کرد که : با این کارها حق من به عنوان طراح ساز پایمال می شود و در عین حال ساز بی کیفیتی هم در اختیار علاقه مندان ایرانی قرار می گیرد و ای کاش حداقل سوء استفاده کنندگان کارشان دارای کیفیتی قابل قبول بود .

مطلب فوق را از سایت هنر و موسیقی به امانت گرفتم.