تنبور مست

تنبور مست

تنبور مست وبلاگی است پیرامون موسیقی ملی و ساز باستانی تنبور
تنبور مست

تنبور مست

تنبور مست وبلاگی است پیرامون موسیقی ملی و ساز باستانی تنبور

ممیزی

فعالان فرهنگی در ایران چند سالی است که در محاق سانسور ممیزان دولتی گرفتار شده اند . ممیزی آثار مولفان در ایران سابقه طولانی دارد به گونه ای که در دوران سلطنت پهلوی نیز تیغ تیز سانسور همواره بر پیکر نحیف صنعت نشر آخته بود. در دوران سی و چند ساله ی حکومت اسلام گرایان نیز سیاست سانسور بعضا با حرارت بیشتری دنبال شده است و در این میان علوم انسانی و هنر از حوزه های پر تنش محسوب شده اند .  

موسیقی و مذهب همواره دو قطب ناهمگون در ایران پس از اسلام بوده اند و در این میان موسیقیدانان همواره در جدال نابرابر قدرت مظلوم بوده اند و هرچند هنرمندان در طول این دوران سراسر فراز و نشیب از هنر خود در بسط و گسترش دین و پیوند مردم ومذهب گام برداشته اند در مقابل علمای دینی هرگز در مقابل موسیقی دانان  سر سوزنی تمکین نکرده اند. این نابرابری در سه دهه اخیر با تحصیل ابزار قدرت سیاسی اسلام گرایان افراطی نمود بیشتری داشته است.  

حدود مجاز بیان آرا هرگز به صورت مدون ارائه نشده است و در این بین در سالیان گذشته با تغییر دولت ها سیاست ممیزی با تغییرات گسترده ای همراه بوده است. آنگونه که در دوران موسوم به اصلاحات مولفان با دست بازتری به نگارش و ثبت آثارشان پرداختند اما با تغییر دولت و تجدید نظر اساسی در سیاست های ممیزی ارشاد شاهد رخوت و بی میلی روزافزون فعالان فرهنگ و هنر هستیم.   

هفته گذشته امین الله رشیدی خواننده ی موسیقی پس از سال ها تلاش برای تهیه و تدوین کتابی  با عنوان ایران در رهگذر زمان در پیچ و خم ممیزی ارشاد از نفس افتاد و عطای انتشار کتابش را به لقایش بخشید. کتابی که به گفته وی دنباله اثری با عنوان عطر گیسو است که در دوران اصلاحات منتشر شد. نگارنده به خاطر دارد که چند ماه پیش ایشان با حضور در نمایشگاه مطبوعات طی نطقی سراسر ابهام و تا حدودی تملق آمیزاز جانب هنرمندان از زحمات نظام جمهوری اسلامی تشکر کرده ٬ از اقدامات دولت در تمام زمینه ها ستایش کرد و همگی را به رعایت خطوط قرمزی فراخواند که امروز اثبات شد که حداقل ۸۰ بار در نگارش کتابش از آنها تخطی کرده است. ۸۰ مورد تخطی از خط قرمزی نامرئی که بنیان زحمات وی را در سالیان نگارش کتاب و انتظارش برای کسب مجوز نشر نشانه رفته است. عدم صداقت و رفتار متناقض افرادی چون جناب امین الله رشیدی دردی است که بیش از ممیزی درحوزه نشر کشورمان بر پیکر فرهنگ و هنر آسیب می رساند . نمی توان هم قدردان بود هم گلایه مند . دم  خروس تان را باور کنیم یا قسم حضرت عباس تان را ؟  

نوشتن حوصله می خواهد که نداریم، آزادی می خواهد که نداریم، شوق می خواهد که نداریم، تمرکز می خواهد که نداریم، انگیزه می خواهد که نداریم. 

به امید روزی که تنها معیار ممیزی در ایران اخلاق و احترام و انسانیت  باشد نه سیاست و دین زدگی.

یلدا

یارب ...

ما را و مرا از این پریشانی

این تیرگی شب زمستانی

یلدای بلند نابسامانی

برهان و تن فسرده را جان ده 

جانی به روان پاک ایران ده 

 

 *** 

 

یلدا تان خجسته ٬ روزگارتان بسامان

آرمان هنر

امروز ۲۱ آذر سالروز تولد احمد شاملو شاعر آزادی و بامداد خسته ادبیات ایران است. نخست شعری از مجموعه ماندگار در آستانه را به یادش مرور می کنیم.  

 

*** 

ظلمات مطلق نابینایی  

احساس مرگ زای تنهایی 

چه ساعتی ست ؟ ( از ذهن ات می گذرد ) 

چه روزی 

چه ماهی 

از چه سال کدام قرن کدام تاریخ کدام سیاره ؟ 

 

تک سرفه ئی ناگاه 

تنگ از کنار تو . 

 

آه ٬ احساس رهایی بخش هم چراغی ! 

 

 

یادش گرامی  

 

*** 

 

آرمان هنر عروج انسان است . طبعا کسانی که جوامع بشری را خرافه پرست و زبون می خواهند تا گاو شیرده باقی بماند آرمان خواهی را "جهتگیری سیاسی " وانمودمی کنند و هنر آرمان خواه را "هنرآلوده به سیاست " می خوانند. اینان که اگر چه مدح خودشان را نه آلودگی به سیاست بلکه "ستایش حقیقت " به حساب می آورند، در همان حال برآنند که هنر را جز خلق زیبائی حتا تا فراسوهای "زیبائی محض " وظیفه یی نیست . من هواخواه آن گونه هنرنیستیم و هر چند همیشه اتفاق می افتد که در برابر پرده یی نقاشی تجریدی یا قطعه یی "شعرمحض فاقدهدف " از ته دل به مهارت و خلاقیت آفریننده اش درود بفرستم ، بی گمان ازاین که چرا فریادی چنین رسا تنها به نمایش قدرت حنجره پرداخته و کسانی چون من نیازمند به همدردی را در برابر خود از یاد برده است دریغ خورده ام . 

 سکوت آب
می تواند
خشکی باشد وفریاد عطش؛
سکوت گندم
می تواند
گرسنگی باشد وغریو پیروزمندانه ی قحط؛
همچنان که سکوت آفتاب
ظلمات است
اما سکوت آدمی فقدان جهان و خداست؛
غریو را
تصویرکن !  

 هنرمندی که می تواند با گردش و چرخش جادویی قلمش چیزی بگوید که ما مردم فریب خورنده ی چپاول و قربانی شونده یی که بی هیچ تعارف "انسان جنوبی " مان می خوانند به حقایقی پی بریم : هنرمندی که می تواند از طریق هنرش به ما مردمی که در انتقال از امروز به فردای خود حرکتی در جهت فروترشدن می کنیم و متا سفانه از این حرکت نیز توهمی تقدیری داریم آگاهی بدهد چرا باید امکانی چنین شریف و والا را دست کم بگیرد؟ آخر نه مگر خود او هم قطره یی از همین اقیانوس است ؟ به قولی :"هنرمند این روزگار همچون هنرمند دوران امپراتوری رم جائی بر سکوهای گرداگرد میدان ننشسته است که خواه از سر همدردی و خواه از سر خصومت و خواه به مثابه یکی تماشاچی بی طرف ، صحنه ی دریده شدن فریب خوردگان را نقش کند. هنرمند روزگار ما بر هیچ سکویی ایمن نیست ، در هیچ میدانی ناظر مصون از تعرض قضایا نیست . او خود می تواند در هر لحظه هم شیر باشد هم قربانی ، زیرا در این روزگار همه چیزی گوش به فرمان جبر بی احساس و ترحمی است که سراسر جهان پهناور میدان کوچک تاخت و تاز او است و گنهکار و بی گناه و هواخواه و بی طرف نمی شناسد.

ماندگاری در دل یا ماندگار در گل

 1 - مراسم جهره های ماندگار برگزار و در حوزه موسیقی رای بر ماندگاری چهره ای دادند  که مدتی پیش به رای مردم از نظر ها محو شد. با مروری بر اسامی هنرمندانی جون شادروان مشکاتیان تجویدی یاحقی و... و بزرگانی چون همایون خرم محمد رضا شجریان علی اکبر شکارچی کامکار دهلوی علیزاده و لطفی و ده ها نام پر آوازه ی دیگر چه مجالی برای افرادی چون افتخاری برای ماندگاری در موسیقی ایران می ماند. افرادی که هر یک جدا از توانایی های برجسته هنری از خصلت های شایسته انسانی نیز به حد کمال تخصیل کرده اند . هنجار شکنانی که در این زمان متولیان فزهنگ و هنر سرزمین ما هستند بوسه زدن بر دست فریبکاران و ساختن سمفونی های سفارش شده و چوب حراج زدن بر هنر والای انسانی را رمز ماندگاری چهره ها می دانند . اما معیار ماندگار شدن در دل ها را بطن جامعه مشخص میکند و ماندگاران در گل را جیره خواران و هنر فروشان .

2 - 9 سال از مرگ سید خلیل عالی نژاد در سوئد گذشت . رخدادی که سال ها در پرده تردید باقی ماند و هنوز بسیاری بر این باورند که فوت سید خلیل بیش از آنکه به یک مرگ ساده شبیه باشد یک ترور طراحی شده بود . آنچه یرای دوستارانش مشخص است نه سال خاموشی اوست و بس. 

در سالروز مرگش چون هر سال بسیاری در صحنه جمع شدند. از هر قوم و مذهبی . بسیاری ستایشگر مسلکش بودند و عده ای مستور هنرش . مهم این بود همه جمع بودند همان کاری که خلیل سال ها درپی اش بود . افسوس که  سنگ قبرش جمع خانه یارانش شد. عده ای همچنان از جمع خلیل می ترسند حتی وقتی استخوان های خلیل را خاک در بر گرفته باشد. معمولا این مراسم هر ساله با اندک حاشیه ای در حد توان یارانش برگزار می شد . اما امسال عزم جدی عده ای بر عدم برگزاری بود که بسیاری از برنامه ها را از قلم انداخت .اما جمع خانه خلیل از یارانش تهی نخواهد شد . بی شک روانشاد سید خلیل عالی نژاد از برجسته ترین نوازندگان تنبور بوده و آثارش در تاریخ موسیقی مقامی ایران به یادگار خواهد ماند. 

یادش گرامی

روایت سیمرغی که از پرواز باز ماند

روز کوروش بر جهانیان خجسته باد 

*** 

جسارت و تلاش حمید متبسم بود تا پس از سال ها شاهد روایت دلنشینی از شاهکار ادبیات پارسی شاهنامه فردوسی در  قالب یک اثر موسیقایی باشیم.

تلاشی که به گفته ی سازنده ی اثر سال ها زمان برد تا به شکلی که در تابستان گذشته اجرا شد خلق گردد.اثری که در عین خلاصه گویی بسیار کامل تهیه شده بود و از حماسه پردازی های فردوسی گرفته تا روایت عاشقانه زال و رودابه را در قالب اثری با عنوان سیمرغ در تاریخ موسیقی ایرانی به یادگار گذاشت.

اجرای زیبای این اثر بدون حضور هنرمند برجسته ای چون محمد رضا درویشی قطعا بر روی کیفیت آن تاثیر گذار می بود . آهنگساز و پژوهشگری که با زوایای مختلف این اثر آشنایی کامل داشت و فردوسی را درک کرده بود.  

با این اوصاف سیمرغ پس از سال ها اجرا شد و باشگاه انقلاب تهران در 3 شب میزبان علاقه مندانی بود که شاهد پر کشیدن سیمرغ موسیقی ایران بودند . هرچند حاشیه ها و ناهماهنگی های اجرایی از قبیل تاخیر در اجرا ترافیک و فضای باز و صدا برداری ضعیف از حلاوت سیمرغ کاست اما همچنان هزاران نفر در آن سه شب شاهد رخدادی مبارک در موسیقی ایران بودند که سال ها در خاطر خواهند داشت.   

و اما هفته گذشته خبر ضبط این اثر از سوی محمد رضا درویشی اعلام شد . اما به گزارش ایلنا وی یک هفته مانده به ضبط پروژه موسیقی سیمرغ، قطع همکاری خود را با این پروژه اعلام کرد.محمدرضا درویشی(آهنگساز و رهبر پروژه موسیقی سیمرغ)  گفت: همکاری من از امروز با پروژه‌ی موسیقی سیمرغ قطع شده است. 

وی با بیان این مطلب از انتشار نامه ای در هفته آینده و اعلام دلایل این تصمیم خبر داده است .  

بدون در نظر گرفتن دلایل کناره گیری درویشی از این پروژه باید به این نکته اندیشید که سیمرغی که نوازندگان آن با دستان هنرمند مسلط و سخت گیری چون درویشی خو کرده بودند آیا خواهد توانست در آینده در کنار دیگران آزادانه و چون گذشته به پرواز دراید ؟
و در پایان در دوره ای که حکومت تمام تلاش خود را برای محو موسیقی از جامعه معطوف کرده است وظیفه هنرمندان و در راس آن بزرگان هنر موسیقی چیست؟  

در هر حال روایت درویشی از پروژه سیمرغ از پرواز باز ماند...