هابیل علی اف با کمانچه خداحافظی می کند

هابیل علی‌اف، کمانچه‌نواز شهیر آذربایجانی، فردا و پس‌فردا آخرین کنسرت‌های خود را در تبریز برگزار و با این ساز برای همیشه خداحافظی می‌کند.هابیل علی‌اف که 30 آبان ماه جاری در تالار وحدت کنسرت داد، در پایان کنسرت از طرف ایرانی‌های آذری‌زبان مورد تقدیر و تجلیل قرار گرفت.

این کمانچه‌نواز در این برنامه گفت: "برای اجرای کنسرت به ایران نیامدم، بلکه می‌خواستم از مردم ایران خداحافظی کنم."

علی‌اف ایران را وطن خود دانست و افزود: "هیچ وقت خاطراتی که از ایران و اساتید بزرگی چون محمدرضا شجریان و پرویز یاحقی دارم را فراموش نمی‌کنم."

وی در ادامه صحبت‌های خود از تماس با علی تجویدی خبر داد و خاطرنشان کرد: "زمانی که به علی تجویدی زنگ زدم و این هنرمند گفت که مریض است، بسیار بسیار تأسف خوردم و از او خواستم که از مریضی خود به من هم بدهد تا من طاقت درد و مریضی داشته باشم."

وی افزود: "به علت کهولت سن از کمانچه خداحافظی کرده‌ام و آخرین کنسرتم را در تبریز برگزار می‌کنم."

هابیل علی‌اف با وجود کهولت سن بعد از اجرا کمانچه خود را بالا برد و در میان اشک و غصه مخاطبان از روی سن پایین آمد.

هابیل علی‌اف سال 1927 در جمهوری آذربایجان به دنیا آمد. از 7 سالگی تحت تاثیر مادر هنردوست‌اش و استاد بزرگ موسیقی احمد آقا دامسکی استعداد بزرگ خود را نشان داد. اولین اجرای هنری او به سال 1938 بود که سخت مورد توجه استادان واقع شد. از سال 1952 در مدرسه موسیقی آصف زنیالی در کنار استادان نامدار به آموزش کمانچه پرداخت.

این هم کاریکاتور امروز :

انتشار آلبوم شهرام ناظری

آلبوم مشترک شهرام ناظری و پسرش حافظ پس از سه سال آماده انتشار شد.کار مشترک شهرام ناظری و پسرش حافظ، بعد از دو سال و نیم به پایان رسید. این مجموعه شامل سه ساعت موسیقی و گفتار درباره مولانا و زندگی اوست که به زودی در تور شمال آمریکا و اروپا روی صحنه خواهد رفت.

این مجموعه شامل سازبندی‌های ایرانی و غربی است و در اجرای زنده آن نوازنده‌های حرفه‌ای غربی نت‌های پیچیده ای را اجرا خواهند کرد.

در این کار سعی شده لحن‌ها و آوازهای گمشده زنده شود. در بخش‌هایی از این کار گویش‌های حماسی و لحن‌های آوازی که از دوران صفوی به بعد از بین رفته است گنجانده شده است.

در این مجموعه قطعاتی از اشعار فردوسی هم گنجانده شده است که با لحنی حماسی اجرا شده‌اند. در مراسم اجرای این برنامه دکتر جان لیون از آمریکا (استاد دانشگاه کلمبیا)، دکتر شراره دیواندری استاد دانشگاه تهران و دکتر ویکتور پایون از فرانسه، شرح حالی از مکتب فکری و زندگی مولانا را به همراه گزیده‌ای از آن به سه زبان بیان خواهند کرد.

دوستان عزیز .اطلاع دارید که تنبور مست یک وبلاگ در مورد مسایل روز موسیقی ایران است . از امروز قصد دارم روزانه یک کاریکاتور از هنرمند گرامی آقای نیک آهنگ کوثر را در این وبلاگ منتشر کنم . این کاریکاتور ها از طرف من بدون شرح هستند و تفسیر آنها به عهده ی شما گذاشته میشود . هدف من از ارایه ی این آثار صرفا تنوع بخشیدن به مطالب است و آغاز این روال به معنی تغیر جهت در موضوعات وبلاگ نیست . چاپ این آثار به معنی تایید آنها نیست و مسئولیت آنها بر عهده ی مولف  آن میباشد . این وبلاگ به هیچ عنوان علاقه ای به طرح مسایل سیاسی ندارد .

دعای آخر ماه رمضان

ارغوان تقدیم به یاران

ارغوان شاخه همخون مانده من
 آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته است هنوز ؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
 آفتابی به سرم نیست
 از بهاران خبرم نیست
آنچه می بینم دیوار است
آه این سخت سیاه
آن چنان نزدیک است
 که چو بر می کشم از سینه نفس
نفسم را بر می گرداند
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی می ماند
 کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانی ست
نفسم می گیرد
 که هوا هم اینجا زندانی ست
 هر چه با من اینجاست
 رنگ رخ باخته است
آفتابی هرگز
گوشه چشمی هم
بر فراموشی این دخمه نینداخته است
اندر این گوشه خاموش فراموش شده
کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
باد رنگینی در خاطرمن
گریه می انگیزد
ارغوانم آنجاست
 ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید
چون دل من که چنین خون ‌آلود
هر دم از دیده فرو می ریزد
ارغوان
 این چه راز ی است که هر بار بهار
با عزای دل ما می آید ؟
 که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است
 وین چنین بر جگر سوختگان
 داغ بر داغ می افزاید ؟
ارغوان پنجه خونین زمین
دامن صبح بگیر
 وز سواران خرامنده خورشید بپرس
کی بر این درد غم می گذرند ؟
 ارغوان خوشه خون
 بامدادان کهکبوترها
 بر لب پنجره باز سحر غلغله می آغازند
جان گل رنگ مرا
بر سر دست بگیر
 به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب که هم پروازان
نگران غم هم پروازند
ارغوان بیرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
 بر زبان داشتهباش
 تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من

یادداشتی برای دوستی با نام موزیک باز

دوست عزیزی با نام موزیک باز در قسمت نظرات مطلب کنکور که در زیر آمده آدرس سایتی را ارائه کرده اند که در آن به خرید و فروش آزاد بلیط کنسرت استاد شجریان پرداخته شده است . این دوست عزیز ضمن ارائه ی پیشنهاد تبادل لینک نه تنها به من بلکه به تمامی دوستداران واقعی موسیقی و هنر این سرزمین توهین کرده اند . دوست عزیز . امیدوارم که هرگز فراموش نکنیم سوداگری و حس سرمایه داری قاتل و ضامن شکست و فروپاشی هنر واقعی است و شاید هنوز هم باشند کسانی که به هنر برای تجارت ننگرند .

دوست گرامی . وقتی من و دوستانم برای تهیه بلیط این کنسرت ساعت ها در انتظار بودیم و در آخر با دستی خالی به منزل برگشتیم وقتی سایت دل آواز برای خیلی از دوستداران استاد باز نشد آن وقت بود که چه قلب های شکسته شد و چه آرزوهایی به باد رفت . بعد بودند کسانی که برای دلالی و کاسبی بلیط گرفتند . بودند کسانی که از رخنه ی تنگ چشمی خویش قداست هنر را زیر سوال بردند و امروز چه بی پروا و گستاخانه هنر را به حراجی نهاده اند .

نه دوست من . نه تنها من بلکه سایر یاران هم دل نیز هرگز به خرید هنر معتقد نبوده و نخواهند بود .

کنکور

دوستان عزیز . کم کم دارم به کنکور نزدیک میشم و احتمالا این هفته کمتر وبلاگ رو به روز کنم . سعی میکنم اگر خبر خاصی شنیدم خیلی خلاصه شده توی وبلاگ قرار بدم . نمیدونم جریان چیه ولی این  ۱ هفته آخر مونده به کنکور اندازه ی ۷ ماه بازده داره . برای تمامی دوستانی که جمعه ۱۱ آذر  قراره کنکور بدن آرزوی موفقیت دارم . فقط کاش میدونستم کی برای اولین بار این کنکور رو تو ایران به وجود آورد گرچه عامل اصلی این مسئله اون اشخاصی بودن که اوایل انقلاب ملت رو به داشتن بچه ی بیشتر تشویق کردن که شما خودتون بیشتر  از من باهاشون آشنایی دارین ...