تنبور مست

تنبور مست

تنبور مست وبلاگی است پیرامون موسیقی ملی و ساز باستانی تنبور
تنبور مست

تنبور مست

تنبور مست وبلاگی است پیرامون موسیقی ملی و ساز باستانی تنبور

«تا چه پیش آید...»

 
مطلبی که می خوانید نوشته یکی از چندین علاقمند کنسرت شجریان، علیزاده، کلهر است که در این نوشته به شرح مشکلات خود برای دریافت بلیط این برنامه پرداخته است:

شرکت دل آواز پس از اجرای برنامه ای که با عنوان «همنوا با بم» در تالار وزارت کشوربرگزار شد ، چند بار تلاش کرده که از اینترنت(این ابزار کار آمد) چند استفاده مفید را که در دنیا هم رایج است بکند. یکی فروش بلیط کنسرت بم و دیگری اطلاع رسانی های شرکت در باب هر اقدام در این اواخر فروش بلیط کنسرت جدیدشان در تهران.

بدون شک هدف دل آواز از تاسیس این سایت (غیر تبلیغ برای آثار دل آواز) سهولت دسترسی مردم به اطلاعات جدید است؛ ولی این اقدام پسندیده به نازل ترین کیفیت انجام میشود، تا جایی که گاهی حتی مشکلات زیادی هم برای مخاطبان این سایت بوجود می آورد!

آخرین نمونه این اتفاق، تلاش نافرجام عده زیادی از علاقمندان در تهیه بلیط کنسرت پیش روست. حتما بعضی از شما که قصد رفتن به این کنسرت را دارید از طریق سایت اقدام کرده اید و با طراحی و سرویس بسیار ضعیف این سایت آشنا هستید؛ اگر تا کنون موفق به دیدن این سایت نشده اید اینگونه توضیح میدهم که : از چند روز قبل اعلام شد که از صبح روز چهارشنبه علاقمندان می توانند برای خرید بلیط اقدام نمایند؛ من هم که قصد تهیه بلیط را داشتم از صبح آنروز سعی کردم وارد سایت شوم که غیر از اینکه تا عصر امکان تهیه بلیط در سایت وجود نداشت، دیگر سرویسهای سایت نیز قابل دسترسی نبود! بالاخره با صرف وقت فراوان ساعت ۱۲ شب وارد سایت شدم و امکان خرید بلیط روی سایت فعال شده بود.

قبل از سفارش هم می شد در صفحه ای شاهد اتمام حجت شرکت بود که «در قبال کسی که تا ۲۴ ساعت پول را واریز نکند هیچ مسئولیتی ندارند!» من هم با پذیرش این جمله سفارشاتم را انجام دادم.

صفحه سفارش باز شد که در آن جدولی بود و در آن جدول سفارش من و کل پول من باید مشخص میشد. دیدم روز و جایگاه بلیطهای درخواستی من در جدول هست ولی زیر ستون تعداد بلیط و قیمت، چند صفر نوشته شده! شک کردم که سفارش من پذیرفته نشده باشد... ماندم در سر این دو راهی که جایی که در جدول قبول شدن سفارش و جایگاه مرا نشان میداد قبول کنم یا شاید آن صفرها که نشانه نپذیرفته شدن سفارش من بود!

سعی کردم چند بار برگدم تا با دادن username password دوباره سفارش خود را چک کنم (چون این امکان در فروش DVD همنوا با بم وجود داشت؛ولی اینبار چنین امکانی روی سایت نبود! من با توجه به اتمام حجت سایت مبنی بر اینکه فرصت تا ۲۴ ساعت برای پرداخت پول است، و نمیتوانستم ریسک کنم و ببینم که سفارش تایید شده یا نه، اقدام به پرداخت پول کردم. (ضمنا پرسونل شرکت دل آواز در جای جای ساخت این نکته را متذکر شده بودند که اینروزها بخاطر فشار کار، توانایی جواب دادن هیچ تلفن و ایمیل و حتی ارتباط حضوری را ندارند)

اما پس از مدتی با خبر شدیم که نوشتن صفرها در جدول نشاندهنده عدم وجود آن بلیط در روز مورد نظر بوده! و عجیب اینجاست که طراحان سایت به این موضوع فکر نکرده بودند که اصلا چرا وقتی بلیط به عدد صفر میرسد، متقاضی باید تا آِخرین مرحله برود و در هیچ صفحه ای این مطلب به خریدار گفته نشود؟ اشکال این برنامه به اینجا ختم نمیشد، چراکه اگر شما می خواستید تقاضای دیگری کنید باید ایمیل دیگری معرفی میکردید و... بگذریم... من بدون دریافت بلیط، پول را واریز کردم و دوستان دل آواز پیشنهاد کردند که بلیط را از گیشه تهیه کنیم ( احتمالا خبر صف ۶۰۰ متری برای این برنامه را هم شنیده اید!) و وقتی سرشان خلوت شد مبلغ واریز شده را پس می دهند.

تمام این عصبانیتها یک طرف، وقتی فردا وارد سایت شدم و دیدم بجای متن عذر خواهی چنین متنی نوشته شده بسیار دلگیر شدم « ... تعداد و مبالغ صفر عنوان گردید که عزیزان ما، به دلیل عجله و عدم دقت به این موضوع به اشتباه اقدام به واریز مبالغی در بانک کردند...»!

نمیدانم چرا هر وقت دوستان دل آواز اقدام به یک امر خیر میکنند، اینقدر ناقص از آب در می آید که حتما در آن مجبور میشوند، به کسی توهین کنند؛ یعنی واقعا نمیدانند که «اشتباه» از «عزیزان» ویزیتور نبوده و از تیم فنی سایت بوده؟ بر همه بینندگان سایت واضح بود که سایت دل آواز با مشکلاتی در طراحی قسمت فروش، تغییر مداوم برنامه، تاخیر راه اندازی سایت و اصلا عدم امکان پاسخگویی، مواجه بوده.

childern music 
آیا در عصر فن آوری اطلاعات، راه انداختن سایت در یک ساعت مشخص و از پیش اعلام شده کار غیر ممکنی است؟ حتی این پیش بینی نشده بود که اگر بلیطها تمام شد سایت بتواند پیغامی بدهد؟ یا حداقل کسی نبود که وقتی بلیط تمام شد سایت را دیسیبل کند یا اصلا سرور را خاموش کند؟! این دردناک نیست که بسیاری از مردم به خیال اینکه بلیط را سفارش داده اند، مبالغ سرسام آور بلیط این کنسرت را به بانک بریزند و بعضی با طی سفرهای طولانی خود را به پایتخت برسانند و با جواب عجیب دوستان دل اواز روبرو شوند که شما عزیزان به علت بی دقتی مرتکب اشتباه شدید؟! چرا به جای یک عذر خواهی ساده، باز قصد فرافکنی دارند و می خواهند این اشکال خود را سرپوش گذارند؟ اکنون با نگاهی به گذشته شرکت دل اواز ما میتوانیم ببینیم که این شرکت از سیاست «تا چه پیش آید...» در مواقع مختلف استفاده کرده! مثلا به این چند نمونه توجه کنید:

بعد از چند سال که استفاده از اینترنت در کشور ما رایج شده، بزرگترین و شناخته شده ترین خواننده کشورمان هنوز یک سایت کاملا شخصی ندارد. البته دو سه ماهی هست که دو سه صفحه بصورت نوشته و ناقص در سایت قرار گرفته که خیلی از وبلاگهای فارسی که در مورد جناب شجریان می نویسند در این زمینه از سایتشان موفقتر و کاملترند.

بعد از کنسرت «همنوا با بم» در سایت نوشته شد که در تاریخ مشخصی، گزارش کامل و آلبوم عکس از این کنسرت روی سایت قرار خواهد گرفت که هنوز بعد از دو سال قرار نگرفته. البته صرفا وجود عکس چندان مهم نیست ولی وعده هایی که انجام آنها بسیار ساده است ولی به عمل نمیرسد جای سئوال دارد.

در مورد آماده سازی فیلم کنسرت بم برای فروش، پس از اینکه سفارش گرفته شد، چندین و چند بار تاریخ آماده سازی فیلم و عرضه آن به تاخیر افتاد، دست آخر هم تنها اتفاق خاص این بود که آنهایی که چند ماه قبل سفارش اینترنتی داده بودند، فیلمشان را به جای فروشگاه نزدیک منزلشان، از شرکت دل آواز تحویل گرفتند و متاسفانه فروش برای شهرستانها نیز منتفی شد! قرار بود که در سایت مدام، اخبار پیشرفت پروژه باغ هنر بم ارائه شود، ولی آخرین و تنها خبر مربوط به چند ماه پیش است. این گزارشها حتی با سفرهای خود استاد به بم هم تغییر نمی کند و آخرین خبر مربوط به چند سفر قبلی ایشان است.

در مراجعه به شرکت نیز در مواقعی که کنسرتی مثل همین کنسرت برگزار میشود، شاهد برخورد نه چندان مناسب پرسونل دل آواز هستیم که البته به خاطر حجم بالای کار، نبود جا و نیروی کاری زیاد و خستگی است، ولی باز به مراجعه کننده ارتباطی ندارد ... مخصوصا وقتی خود استاد از نبود امکانات مناسب برای برگزاری کنسرت به مسئولان مربوطه اعتراض دارند روا نیست که شرکت خودشان بانی مشکلات دیگری برای علاقمندان موسیقی باشد.

این چند ماه با خبر های زیادی در روزنامه ها و خبرگزاریهای اینترنتی برخورد کردیم که در ارتباط با استاد شجریان بوده اند و هر بیننده آشنا با اولین نگاه متوجه بعضی از خطاها یا اشتباهات این اخبار میشود. ولی گاه بعد از یک هفته که این شایعه همه گیر میشود شرکت با خبر شده و تکذیب میکند. این موضوع به قدری معروف شده که دیگر خبرگزاری ها تیتر میزنند «دل آواز باز هم تکذیب کرد»! اگر روز اول که این اخبار به انتشار میرسد جلوی انتشار این اکاذیب گرفته شود آیا باز شاهد این اتفاقات (که نشان دهنده نداشتن اطلاعات به روز دل آواز است) خواهیم بود؟

ای کاش این سیاست غلط که «تا چه پیش آید...» را شعار خود قرار داده، «پیش بینی واقعه قبل از وقوع» را سرلوحه کار های آتی قرا دهد تا اینگونه موجب آزردن علاقمندان هنر نشوند.
 
***
دوستان عزیزم
از امشب بر روی وبلاگم تصنیف آستان جانان از استاد شجریان را قرار دادم . ضمن سپاس مخصوص از دوست خوبم خانم شکوفه که من را در مورد این کار با نهایت صبر راهنمایی کردند از شما عزیزان خواهش میکنم نظرات و پیشنهادات خود را در این مورد بیان فرمایید .
پیشاپیش از تمام شما ممنونم .
 

آشنایی با دستگاه شور:

میرزا عبدالله استاد بزرگ موسیقی (1297_1222) ردیف موسیقی ایران را به هفت دستگاه اصلی به نامهای شور،سه گاه ،‌ چهارگاه ، همایون ، ماهور ، نوا و راست پنجگاه و 5 دستگاه فرعی به نام های ابوعطا ، ترک ، افشاری ، دشتی ، اصفهان تقسیم نمود .
به چگونگی حالات ،کیفیت و فرم هر کدام از دستگاههای 12 گانه می پردازیم.
دستگاه شور را تعدادی از موسیقی دانها مادر دستگاههای ایرانی می دانند ، به نظر می رسد چنین تلقی از دستگاه شور صحیح نباشد چرا که با این نگرش کلیه دستگاههای موسیقی ایران باید بر مبنای دستگاه شور استوار باشد کما اینکه 4 آواز ابوعطا ، ترک ، افشاری و دشتی بر مبنای دستگاه شور است ولی دستگاه همایون و چهارگاه به کلی با دستگاه شور تفاوت ملودیک دارند شاید بتوان از دستگاه سه گاه به وسیله گوشه های زابل یا مویه نزدیکی به دستگاه شور را ایجاد کرد و می شود از گوشه دلکش دستگاه ماهور نزدیکی به گوشه شهناز یا سلمک شور ایجاد کرد و از نوا هم همینطور ، اما هیچ کدام از گوشه ها و تکیه های دستگاه همایون ، چهارگاه نزدیکی ملودیک با هیچ کدام از گوشه ها و تکیه های دستگاه شور ندارند و اگر گسترش کمی دستگاه شور را ملاک مادر بودن آن بدانیم دستکاه ماهور ، راست پنج گاه و حتی نوا تعداد گوشه هایشان از دستگاه شور بیشتر است .
بدون اینکه 4 آواز دستگاه شور را در این مسئله دخالت دهیم ، فواصل دستگاه شور را با زبانی بیان می کنیم که هم اهل موسیقی و هم کسانی که ذوق موسیقیایی دارند از آن بهره ببرند و از اصطلاحات ویژه که زبان اهل موسیقی است سعی می کنیم پرهیز نماییم .
در ابتدا چند تعریف را بیان می کنیم :
1) چنانچه نت شروع یک گام یا مایه را نت ر فرض نمایم درجه دوم این مایه یا گام نت می میشود . با این حساب یک گام یا مایه از 8 درجه تشکیل می شود
2) به علاوه نت شروع هر گام یا مایه را تونیک و نت هم نام آن در گام یا مایه را هنگام می گویند.
مثال:
(هنگام)DO – RE – ME – FA – SOL – LA – SI – DO (تونیک)
3 ) اندازه بین دو نت را فاصله می گوییم در گام بالا بین نت RE و DO را فاصله می گوییم . در یک گام همیشه هفت فاصله وجود دارد ، فاصله بین نت تونیک با نت بعدش را فاصله اول ، بین نت دوم و سوم را فاصله دوم و ........ پس یک گام از هفت فاصله و 8 درجه تشکیل می شود.
DO(فاصله هفتم) SI ( فاصله ششم) LA(فاصله پنجم) SOL (فاصله چهارم) FA (فاصله سوم) MI (فاصله دوم) RE (فاصله اول)DO
فاصله های دستگاه شور عبارتند از فاصله اول و دوم 4/3 پرده ، فراصله سوم و چهارم 1 پرده ، فاصله پنجم 2/1 پرده ،‌ و فاصله ششم وهفتم 1 پرده می باشد . چنانچه تونیک دستگاه شور را نت LA در نظر بگیریم روی محور ، دستگاه شور دارای چنین فاصله ای می باشد.
LA (1 پرده) SOL (1 پرده) FA ( ) 2/1 پرده)MI (1 پرده)RE (1 پرده) DO (4/3 پرده) (کرن)SI 4/3 پرده LA (
برای اجرای همه گوشه های یک دستگاه از جمله شور با این فاصله یاد شده نمی شود همه ی گوشه ها را اجرا نمود بلکه برای اجرای بعضی گوشه ها باید تغییراتی را در فاصله ها ایجاد کرد که این تغییر فاصله با دادن علاماتی کم کننده یا زیاد کننده نتها به دست می آید این علایم در موسیقی ایرانی چهار عدد به نام های : دیز # 2/1 پرده اضافه ،‌بمل 2/1 پرده کم ،‌ سری (sori) 4/1 پرده اضافه ، کرن 4/1 پرده کم می باشد . این علامات برای کل دستگاه شور علامات عرضی ( arazi ) و برای ایجاد ملودیک گوشه مورد نظر ترکیبی می باشد . اولین تغییر به گوشه شهناز یا سلمک بر می گردد که درجه پنجم 4/1 پرده کمتر می گردد و فاصله های چهارم و پنجم هم تغییر پیدا می کند نمایش آن چنین می شود .
LA(یک پرده) SOL (یک پرده) FA (4/3 پرده)MI (کرن)(4/3 پرده)RE (1 پرده) DO(4/3 پرده)SI (کرن) (4/3 پرده) LA
دومین تغییر برای گوشه حسینی و تعداد دیگری گوشه به دست می آید که درجه نهم شور ( درجه دوم از اکتاو ) 4/1 پرده کم می شود علاوه بر اینکه درجه پنجم هم مانند گوشه شهناز 4/1 پرده کم می شود محور آن چنین است .
LA(یک پرده) SOL (یک پرده) FA(4/3 پرده MI(کرن) (4/3 پرده)RE(یک پرده) DO(4/3 پرده)SI (کرن)(4/3 پرده)LA
(2/1 پرده)SI(یک پرده) (بمل)DO
که در اینجا نسبت به مایه ی اولیه شور و محور اولیه فاصله های چهارم ، پنجم ، هشتم و نهم تغییر می کند .
هر چند اجرای ملودی های یک دستگاه با توجه به شرایط روحی روانی نوازنده بستگی دارد که یک دستگاه را چگونه بنوازد و در شنونده چه تاثیری بگذارد و همچنین شنیدن یک ملودی بستگی به حالات روانی شنونده هم دارد اما به طور کلی دستگاه شور را می شود چنین توصیف نمود :
دارای ملودی های آرام تا اندازه ای غمناک ، دارای پند و اندرز به دور از هر گونه حس مبارزه طلبی و گرایش به سوی شادی .

این هم عکس هایی از کنسرت اساتید در تهران:


 

چند خبر

گروه موسیقی چهل دف، اولین گروه خارجی است که در بزرگداشت مولانا در قونیه می نوازد. گروه موسیقی چهل دف برای اجرای برنامه در روز مولانا به قونیه می رود.
فرشید غریب نژاد سرپرست گروه موسیقی چهل دف، از اجرای برنامه در بزرگداشت مولانا در قونیه خبر داد و به میراث خبر گفت: «هفده نوامبر مصادف با بیست و هفت آذر ماه گروه چهل دف به عنوان نخستین گروه موسیقی خارجی در مراسم بزرگداشت مولانا شرکت می کند.»
غریب نژاد ادامه داد: «بهروز توکلی در این برنامه اشعاری از مولانا را اجرا می کند. بخشی از این برنامه را رایزن فرهنگی و سفیر کشور ترکیه در جشنواره ماه رمضان دیده بود و علاقمند تا ما هم در این برنامه شرکت کنیم.»
غریب نژاد افزود: «برنامه بعدی ما احتمالا در جشنواره موسیقی فجر اجرا می شود. در حال حاضر مشغول تمرین و آماده قطعات تازه ای برای اجرا هستیم. یکی از این قطعات شعر سوتک دکتر شریعتی است که بر اساس موسیقی سنتی تنظیم شده است.»
غریب نژاد به مشکلات برگزاری کنسرت در ایران اشاره کرد: «متاسفانه موانع و مراحل مختلفی که برای کنسرت گذاشته اند باعث شده گروه های موسیقی نتوانند ابراز وجود کنند و برنامه بگذارند. برای ضبط و فرستادن کنسرت به بازار هم سرمایه لازم است و اگر کنسرت برگزار نشود بخشی از درآمدهای گروه ها حذف می شود. در نتیجه تولید آلبوم هم کم می شود. مسئولان هیچ کاری نمی کنند پس بهتر است محترمانه به هنرمندان بگویند بفرمایید در خانه بنشینید و سازها را در کمد بگذارید.»

***

 یازدهم آذر ماه مصادف با سالروز فوت "نصرت الله گلپایگانی"، نوازنده ویولون، تار و تنبک ، بود .وی شاگرد هنرستان موسیقی ملی بوده و از محضر اساتیدی چون "ابوالحسن صبا" بهره برده است .
وی در ارکسترهای مختلف به عنوان تک نواز و هم نواز فعالیت کرده و تجربیات گسترده ای در آهنگسازی داشته است .
وی به علت اشتباه در عمل جراحی خیلی زود و تنها 24 سال داشت دار فانی را وداع گفت .

***

عصر جمعه جمعی از هنرمندان عرصه موسیقی از استاد حسن ناهید عیادت به عمل آوردند.

در این ملاقات خصوصی" هوشنگ ظریف" نوازنده تار ،" پروین صالح " نوازنده غژک ، "حسین دهلوی "(آهنگساز) ، " احمد ابراهیمی"( استاد آواز)،" فاضل جمشیدی"( خواننده) ،" جواد بطحایی"( نوازنده سنتور) ،" افلیا پرتو "(نوازنده پیانو) و "حسین علیشاپور"( خواننده ) در مرکز قلب تهران حضور یافتند و از احوال جسمانی استاد حسن ناهید جویا شدند.
لازم به ذکر است، استاد حسن ناهید از چندی پیش به علت عارضه قلبی در بیمارستان تخصصی تهران پارس بستری شده بود

***

آلبوم«شاعر تنبک» اثری از«ناصر فرهنگ‌فر» از طریق انتشارات «آوای دوست» منتشر شد. «شاعر تنبک» شامل ضربی نوازی و تکنوازی «ناصر فرهنگ‌فر» است که این قطعات اکثرا در مجامع خصوصی نواخته و ضبط شده‌اند که با کمک «آرش فرهنگ‌فر» پسر این هنرمند و برخی دوستانش جمع‌آوری شده است.
همچنین این قطعات از میان حدود 2 ساعت نوارهای موجود انتخاب شده که بیشتر بر اساس کیفیت ضبط آنها بوده، چرا که همگی آنها از نظر نوازندگی قابل اتکا و گویای تسلط و شیوایی استاد در اجرای آنها بوده‌اند.
بنا به این گزارش، کنسرت در کانون چاوش، قطعاتی در چهارضربی، بداهه نوازی، چهار مضراب بیات ترک (نمونه دونوازی با سنتور پرویز مشکاتیان)، ضرب زورخانه و آواز و بداهه نوازی و ضربی‌خوانی از جمله قطعات این آلبوم است که با در نظر گرفتن کیفیت فقیر ضبط های خصوصی سعی شده با روش‌های معمول تا حدی به بهبود کیفیت صدا کمک شود.طبعا نوسانات ناشی از گذشت زمان و ضبط نه چندان خوب در شیارهای گوناگون اثر که هر کدام نیز جداگانه و در مکان و زمان و با امکانات صوتی متفاوت انجام شده،آشکار و از یکپارچگی صدا نیز کاسته است.
لازم به ذکر است: آلبوم «شاعر تنبک» آخرین اثر«ناصرفرهنگ‌فر» توسط انتشارات«آوای دوست» به بازار موسیقی عرضه شده است. که در کاتالوگ این اثر اساتیدی چون «پرویز مشکاتیان» و «حسین علیزاده» مطالبی را به یاد این استاد ارزشمند نوشته‌اند.

 

نگاهى به پیشرفت آواز در ایران

گم شده در برهوت

157092.jpg

موسیقى آوازى ایران، چندین دهه است که هیچ چهره تازه و شاخصى را در عرصه خوانندگى «آواز» به دوستداران این هنر معرفى نکرده است. به طورى که مى توان رکود کلى موسیقى اصیل ایرانى در سال هاى اخیر را به نوعى به این مقوله نیز مربوط دانست. در موسیقى ایرانى خوانندگان را دست کم به سه گروه تقسیم مى کنند: «ردیف دان»، «آواز خوان» و «تصنیف خوان». با ذکر این نکته که گاه ممکن است فردى به لحاظ توانایى در آن واحد، در هر سه دسته مذکور جاى بگیرد؛ به شرح هر یک از این سه گروه مى پردازیم:
• ردیف دانان
«ردیف، به مجموعه متحولى از موسیقى مقامى گذشته، متشکل از الحان طبقه بندى شده- شامل دستگاه، آواز، نغمه، گوشه، تیکه، کرشمه، چهارمضراب، رنگ و.. گفته مى شود که از قرن یازدهم هجرى تا به امروز به نام «ردیف موسیقى ایران» ثبت شده است. مأخذ ردیف هاى موجود دو ردیف «میرزا عبدالله» و «میرزا حسینقلى» است...» (به نقل از واژه نامه موسیقى ایران زمین، مهدى ستایشگر، جلد اول، ص ۵۱۹)
بدیهى است در موسیقى ایرانى دو نوع ردیف «سازى» و «آوازى» موجود است که اندک تفاوتى در نوع اجراى ملودى ها و بیشتر در قالب هایى نظیر چهار مضراب، رنگ و... با هم دارند. دلیل آن نیز ویژگى ها و کارکردهاى متفاوت ساز و حنجره آدمى است. دو ردیف معتبر «میرزا عبدالله» و «میرزا حسینقلى» سازى و دو ردیف «عبدالله دوامى» و «محمود کریمى» آوازى هستند. در ردیف آوازى، «ردیف دان» معمولاً به کسى مى گویند که با دقایق و ظرایف گوشه ها و دستگاه ها به خوبى آشنا باشد. این فرد لزوماً خود خواننده اى خوش صدا نیست؛ اما مى تواند به تربیت شاگردان و هنرجویان آواز همت بگمارد. مثلاً در گذشته مرحوم «نورعلى برومند» با داشتن صدایى بسیار معمولى در کنار تربیت نوازندگان بزرگ تار، در رشته آواز نیز شاگردى چون «شجریان» را تربیت کرد. در مقابل چون نوازندگان همه سازهاى ایرانى حتماً باید با جزئیات ردیف سازى-و حتى آوازى- آشنا باشند، آن را امرى بدیهى فرض مى کنند و دیگر به نوازندگان عنوان «ردیف دان» را اطلاق نمى کنند. این اصطلاح بیشتر در مورد استادان و آموزگاران «ردیف آوازى» به کار مى رود.
مثلاً امروزه هنرمندانى مانند «نصرالله ناصح پور» و «کریم صالح عظیمى» را که _ به هر دلیلى- چندان به دنبال اجراى کنسرت و ارائه کاست و سى دى نبوده اند و بیشتر بر حفظ گنجینه ردیف آوازى و تربیت شاگردان مستعد این رشته همت گماشته اند با عنوان «ردیف دان» مى شناسند.
• آوازخوانان
در موسیقى دستگاهى ایران، «آواز» مفهومى وسیع تر از (Song) به معناى آواز، آهنگ، آواز پرنده، چهچهه و شعر در زبان بین المللى دارد. مهدى ستایشگر در «واژه نامه موسیقى ایران زمین» پس از بیان معنى «عام آواز» (نغمه، سرود، آهنگ و بانگ موزون زیروبمى که از گلوى انسان- که اکمل آلات الحان است- و یا از سیم انواع سازها برآید) به چند نوع آواز مثل ضربى و دسته جمعى اشاره کرده و افزوده است: «آواز در موسیقى ایرانى داراى وزن (میزان) خاصى نیست و اجراى موزون آن به ذوق و تخصص خواننده و نوازنده منوط و وابسته است. (وزن آواز در ردیف موسیقى ایرانى مقوله اى جداگانه است) دیگر از خصوصیات آواز در موسیقى ایران، متد معین تحریر، نحوه درآمد و فرود، اوج و حضیض، انتخاب شعر و اداى مفهوم صحیح واژه ها و رعایت تناسب حالات است. تناسب در آوازها موجب زیبایى در استماع است چه، آوازها داراى کیفیات گوناگونى هستند. مانند آهستگى، بلندى، نرمى، سختى، جنبش و نشاط و جز اینها...» (صفحه۳۸)
از آوازهاى مشهور ایرانى مى توان به اینها اشاره کرد: «آواز دیلمان» با صداى غلامحسین بنان و شعر حافظ (چنان در قید مهرت پاى بندم، که گویى آهوى سردرکمندم)، «آواز همایون» با صداى تاج اصفهانى و شعر سعدى (از تو با مصلحت خویش نمى پردازم، همچو پروانه که مى سوزم و در پروازم)، آواز «نوا، مرکب خوانى» محمدرضا شجریان با شعر سعدى (بگذار تا مقابل روى تو بگذریم، دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم.)
آنچه در این مقاله تحت عنوان «آواز» بدان پرداخته شده، مهم ترین رکن موسیقى آوازى ایران و اجراى مطلوب آن نشان دهنده اوج هنر یک خواننده کامل است. هر سه استادان نامبرده (بنان، تاج و شجریان) و هنرمندانى نظیر قمرالملوک وزیرى، سیدحسین طاهرزاده، اقبال آذر، روح انگیز و بسیارى دیگر خوانندگانى کامل به شمار مى روند؛ هم از نظر تسلط بر ردیف و هم از نظر نوآورى در اجراى آواز (و البته به یادگار گذاشتن تصنیف ها و ضربى هاى ارزشمند).
• تصنیف خوانان
از در هم آمیختن شعر و موسیقى با ریتم و وزن معین و شناخته شده تصنیف و ترانه پدید مى آید. از مهم ترین ویژگى هاى هنرمند تصنیف ساز،  آشنایى و تسلط او با هر دو مقوله شعر و موسیقى و همچنین گنجاندن واژه ها و ترجیع بندى هاى مناسب در جاى خود در هر تصنیف است. از تصنیف سازان معروف ایرانى مى توان به «عارف» و «شیدا» اشاره کرد. تصنیف و ترانه به دلیل روان بودن کلام و ملودى و ریتم آن همواره با استقبال توده هاى مردم مواجه و ورد زبان آنها شده است. تصنیف هاى «خزان عشق» با صداى بدیع زاده، «سرگشته» با صداى قوامى، «الهه ناز» با صداى بنان، «مرغ سحر» با صداى قمرالملوک وزیرى و «نگاه گرم تو» با صداى عبدالوهاب شهیدى از مشهورترین تصنیف هاى ایرانى هستند. گاه یک تصنیف، ترانه یا سرود به سمبل و نشانه اى از یک دوره تاریخى بدل مى شود مانند ترانه «مراببوس» با صداى گل نراقى و سرود مشهور «اى ایران» با صداى بنان.
•••
پس از عارف و شیدا، هنرمندانى چون کلنل علینقى وزیرى، مرتضى محجوبى، جواد معروفى و روح الله خالقى رونقى به تصنیف سازى ایرانى بخشیدند. این افراد عموماً در برنامه «گل هاى» رادیو ساخته هاى خود را ارائه مى کردند. به این صورت که هر برنامه گل ها معمولاً با یک تصنیف آغاز مى شد. پس از مقدارى تکنوازى، چهارمضراب و شعرخوانى توسط گوینده قطعه اى آواز در همان دستگاهى که تصنیف در آن اجرا شده بود، به سمع شنوندگان مى رسید و در نهایت با تکرار تصنیف برنامه پایان مى یافت. گاهى خواننده تصنیف و آواز یک نفر بود و گاه مثلاً تصنیف را یک خواننده و آواز را خواننده اى دیگر اجرا مى کرد.
از اوایل دهه پنجاه با گردهم آمدن هنرمندانى چون محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفى، حسین علیزاده در گروه هاى عارف و شیدا- که دست پروردگان استاد نورعلى برومند بودند- و همچنین خوانندگانى مانند پریسا و هنگامه اخوان، بازسازى تصنیف هاى قدیمى آغاز شد. همچنین با رونق گرفتن برنامه رادیویى «گلچین هفته» تصنیف هایى مخصوص این برنامه بازسازى یا اجرا و سپس پخش مى شد. با وقوع انقلاب و خانه نشین شدن و کوچ بیشتر آهنگسازان و ترانه سرایان، در عرض دو دهه بسیارى از تصنیف هاى تاریخ صدساله ضبط موسیقى در ایران براى یک یا چند بار توسط خوانندگان و گروه هاى مختلف موسیقى اجرا و منتشر شد. البته در بیشتر اجراها فقط کیفیت ضبط آثار از نسخه اصلى بهتر بود و کیفیت هنرى و معنوى کار قدیمى به خوبى خود را از لابه لاى خش ها و پارازیت هاى این سالیان دراز، به رخ مى کشید. کار به جایى رسید که گاه با جرح و تعدیل هاى کلامى دستگاه هاى نظارتى وزارت ارشاد و صداوسیما در بعضى مواقع اجراهاى جدید فاصله اى بعید با اجراى قدیمى پیدا کردند.
در بخش آوازخوانى نیز یکباره با وقوع انقلاب، گسستى تاریخى میان خوانندگان نسل  گل هاى رادیو و نسل بعدى که در راه بود ایجاد شد. به طورى که هنرمندانى چون بنان، قوامى، تاج اصفهانى، عبدالوهاب شهیدى، محمودى خوانسارى، ادیب خوانسارى و بقیه به همراه کلیه خوانندگان زن، یک شبه خانه نشین شدند و از آن نسل تنها شجریان مجال ادامه کار یافت. جوانانى مانند شهرام ناظرى، افتخارى، تعریف، ایرج بسطامى و حسام الدین  سراج نیز به مرور توانستند نام خود را به سیاهه خوانندگان موسیقى اصیل ایرانى اضافه کنند. اما این نسل و افراد دیگرى چون کاوه دیلمى، على رستمیان، بهرام باجلان و... تنها سایه اى از آوازخوانان قدیمى را با خود حمل مى کردند. آنان هر از گاه با ارائه یک آواز نسبتاً شسته رفته- و بیشتر تحت تاثیر قدیمى ها- به تیرى که در تاریکى رها شده بود مى مانستند و به طور معمول فقط از عهده اجراى همان تصنیف هاى دست چندم برمى آمدند. از شما چه پنهان همین تصنیف ها هم بودند که در موسیقى بعد از انقلاب نام هاى این خوانندگان را براى مدتى سرزبان ها انداخته و بار ارتباط مردم با موسیقى ایرانى را به دوش کشیدند. تصنیف هایى از آلبوم هاى «گل صدبرگ» شهرام ناظرى، «تمناى وصال» عبدالحسین مختاباد، مجموعه کارهاى افتخارى، «باغ ارغوان» حسام الدین سراج و... از زمره این آثار بودند. به مرور و تحت نفوذ و سیطره شرکت هاى تولید و پخش نوار، حجم ارائه آواز در آلبوم هاى موسیقى به حداقل رسید و نوارها و سى دى ها مملو از تصنیف شدند. مثلاً افتخارى در سال ۱۳۷۷ در «یاد استاد» تعداد ۸ تصنیف بدون حتى یک قطعه آواز ارائه کرد و تنها به خواندن یکى دو بیت و اجراى مقدارى تحریر در لابه لاى یک تصنیف بسنده کرد. در سال ۱۳۸۰ نیز همایون شجریان در «نسیم وصال» در مقابل اجراى ۶ و۷ تصنیف فقط یک قطعه آواز اجرا کرد.
در آن سال ها شنیده هاى ما از شرکت هاى تولید و پخش و مناسباتى که در آنها جارى بود حکایت مى کرد که به عقیده تولیدکنندگان آثار موسیقى در روزگار جدید دیگر مردم تحمل شنیدن آواز را ندارند و این هنر یگانه فاقد قدرت جذب آدم هایى با شرایط و دغدغه هاى امروزى است. اما واقعیت این بود که موسیقى ایرانى سال ها بود- و هست- که از ظهور حتى یک چهره برجسته در رشته «آواز» محروم بوده است. به معناى دقیق تر «محمدرضا شجریان» آخرین چهره موسیقى آوازى ایران، نخستین بار در سال ۱۳۴۵ یعنى دقیقاً چهار دهه پیش صداى خود را به گوش مردم رسانده است. پس از او هر خواننده اى که ظهور کرده یا عمر ارائه هنرش کوتاه بوده- مانند پریسا و هنگامه اخوان- یا از مسیر آوازخوانى- به هر دلیل- خارج شده و به تصنیف خوانى بسنده کرده- مانند علیرضا افتخارى- یا آنکه کیفیت آوازهایش فاصله بسیارى با آثار نخبگان این عرصه داشته است- مانند شهرام  ناظرى. علاوه بر آن اگر هم گاهى اثر برجسته اى ارائه شده این کار تداوم نیافته است. مثلاً نوار «ترجیع بند» با صداى «استاد صدیف» اثرى بدیع و زیبا بود که در سال ۱۳۶۹ بارقه هاى امید را در دل تشنگان هنر آواز، زنده کرد؛ اما استاد صدیف پس از آن صرف نظر از اجراى چند کنسرت هرگز نوار و آلبوم دیگرى را ارائه نکرد.
در مقابل بعضى از هنرجویان و خوانندگان دیگر آواز با فاصله گرفتن هرچه بیشتر از کاراکتر و شخصیت صداى خود به تقلید از استادان قدیمى پرداختند و ماکتى از آثار آن بزرگان را براى مردم عرضه کردند. به این ترتیب «کاوه دیلمى» تحت تاثیر «استاد بنان»، سراج، حمیدرضا نوربخش، علیرضا قربانى و بسیارى دیگر تحت تاثیر «استاد شجریان» و حتى «بهرام حصیرى» با صدایى ملهم از «اکبر گلپایگانى» کوشیدند تا در این عرصه هنرنمایى کنند. در مقابل علاقه مندان آواز ترجیح دادند تا با شنیدن چندین و چندباره آثار قدیمى و ناب خود را از سرچشمه سیراب کنند؛ چرا که یک تحریر طاهرزاده و ظلى و اقبال و یک بیت از دیلمان با صداى مخملى و نرم بنان با قدمت چندین ساله و کیفیت صوتى پایین بسیار مى ارزید به صداى ضبط شده و دیجیتال بعضى از آوازخوانان مصنوعى جدید که با هزار نوع ادا و اصول مى خواندند.
اما به راستى در این چند دهه چه بر سر این هنر ملى آمده است؟ چرا دیگر یک «بنان»، «قوامى»، «شهیدى» و حتى «جمال وفایى»- منظور فقط آوازخوانى او در «گل ها» است و نه چیز دیگر- ظهور نمى کند؟ مگر آواز ایرانى برگرفته از رنج ها، شادى ها، تاریخ، فرهنگ و ملیت ما نیست؟ مگر لحن و بیان عواطف و احساسات ما ایرانیان تغییر کرده است؟ پس چرا هنوز هم آثار موسیقایى که بار ملودیک پررنگ دارند- حتى در «موسیقى پاپ» - با استقبال توده هاى مردم مواجه مى شوند؟ مگر ردیف دستگاه ها پربارترین و متنوع ترین گنجینه آهنگ و ملودى نیست؟ پس به راستى چه بر سر ما آمده است؟
در همه این سال ها دلایل زیادى را براى رکود موسیقى سنتى- که آواز جزء مهمى از آن است- برشمرده اند: بى اعتنایى و سیاست هاى غلط وزارت ارشاد و صدا و سیما، پیرشدن یا فقدان نسل طلایى موسیقى ایرانى به همراه سایر نوابغ دهه هاى گذشته- و کلاً به سر رسیدن عصر نوابغ-، تحولات تاریخى و اجتماعى و تغییر سلیقه و ذائقه انسان امروزى، جاى نگرفتن شعر نو در قالب موسیقى سنتى و نابسنده بودن شعر کلاسیک براى آدم هاى جدید و... اینها همه و همه دلایلى هستند که درست یا غلط هر کسى به فراخور درک خود از شرایط بر زبان مى راند.اما به نظر نگارنده چند علت اصلى و مهم رکود آواز تاکنون از نظرها پنهان مانده و یا ابراز نشده است. یکى از آنها اینکه فراگیرى هنر آواز، نیازمند سال ها شاگردى، کاوش، جست و جو، تحقیق، تمرین و ممارست در رشته هاى مختلف موسیقى و شعر و ادبیات است. حال ممکن است براى کسى این توهم پیش بیاید که مگر فلان آوازخوان صد سال پیش- که صفحه هاى صداى او موجود است- استاد ادبیات بوده که چنان خوب مى خوانده است؟ پاسخ این است که در آن سال ها مدل زندگى و طبعاً «استاد- شاگردى» به گونه اى بوده که شاگرد در طول روزها، هفته ها و سال هاى متمادى آنچنان با استاد خود مأنوس مى شده که در نهایت تمام گنجینه موجود در سینه استاد به شاگرد منتقل مى شده است. اینها را مقایسه کنید باکلاس هاى ۱۰ ، ۲۰ نفره امروزى که معمولاً به صورت یک جلسه یکى دو ساعته در هفته برگزار مى شوند. در این کلاس ها اصلاً فرصتى گیر کسى نمى آید تا خلاقیت و استعدادش شکوفا شود.
تازه آدم ها اعم از استاد و شاگرد در چنبره مناسبات و روابط زندگى امروزى چنان گرفتارند که اگر فرصتى بیابند و تمرین بکنند و فقط صداى خود را گرم نگه دارند، راضى و خشنود خواهند شد. صاحبان همین معدود صداهاى کال و نارسى نیز معمولاً از اولین موقعیتى که براى تولید آواز و تصنیف نصیبشان مى شود استفاده مى کنند تا صداى خود را به گوش مردم برسانند و احیاناً با استفاده از «زحمات»ى که چند سال در راه یادگیرى هنر کشیده اند به پول و شهرت و اعتبار برسند! در هر حالت و با وجودى که پول و شهرت و اعتبار هنرى و اجتماعى ممکن است به دلیل درخشش یک هنرمند به سراغ او بیاید، اما در کار هنر هیچ گاه نمى تواند هدف و آرمان یک هنرمند قرار گیرد. پس نتیجه کار خواننده اى که صرفاً براى رسیدن به این مقاصد آواز بخواند از پیش معلوم است و این مدار بسته اى است که سال ها است هنر آواز در آن گرفتار شده و بدین ترتیب «عصر رکود آواز ایرانى» فرا رسیده است.
البته فراموش نکنیم که گاه ریشه یابى علل رونق و رکود پدیده ها بسیار پیچیده به نظر مى رسد: مثلاً اینکه چگونه در یک دوره زمانى در حیطه شعر ایران نیما، شاملو، فروغ، سهراب و اخوان ثالث ظهور مى کنند؛ یا پس از دهه ۴۰ تئاتر ایران آرام آرام افول مى کند و اینکه مثلاً چند صد سال دیگر باید بگذرد تا یک «حافظ» یا «مولوى» دیگر پدید بیاید- یا نیاید؟!
نگارنده در زمینه رکود آواز با تاکید بر «گسست تاریخى ۵۷» به زعم خود یک دلیل دیگر را نیز موثر مى داند.
خاطرم هست که چند سال پیش هنگام ضبط یک مسابقه تلویزیونى آواز «منوچهر همایون پور» به عنوان کارشناس به داورى کار آوازخوانان مى پرداخت. تا امروز از فرجام پخش شدن یا نشدن این برنامه بى خبرم؛ اما «همایون پور» خواننده پیشکسوت موقع داورى در مورد کار دو شرکت کننده جوان به نکته بدیعى اشاره کرد.ماجرا از این قرار بود که از میان این دو جوان اولى آواز نسبتاً خوب و شسته رفته اى خواند و دومى آوازى متوسط و حتى ضعیف. همایون پور در بحث کارشناسى اولى را به دلیل هنرش تحسین کرد و دومى را به دلیل «هنر ارائه هنر»!او تاکید کرد که ارزش «هنر ارائه هنر» که بعد از پیداکردن تسلط نسبى بر هر هنرى براى هنرجو لازم است به هیچ وجه از تسلط محض بر خود «هنر» و ابزار و تکنیک آن کمتر نیست. «همایون پور» مى خواست به نوعى هم از شرکت کننده دوم که به هر دلیلى _ مثلاً شاید رابطه دوستى و آشنایى با برگزارکنندگان مسابقه- توانسته بود خود را وارد گردونه مسابقه و حضور در عرصه آواز بکند ستایش کرده باشد و هم اینکه بر دو شرط لازم و کافى حضور در عرصه هنر صحه بگذارد.
به نظرم در تمامى این سال ها یکى از معضلات آواز، جمع نشدن این دو ویژگى- داشتن توأمان «هنر» و «هنر ارائه هنر» - در آوازخوانان جدید بوده است؛ چرا که در گوشه و کنار هنوز هم کم نیستند صداهاى مستعدى که متفاوت مى خوانند. البته هر اثر هنرى در نهایت اعتبار خود را با اقبال مردم به دست مى آورد و بیان اینکه صاحبان این صداها در صورت امکان پخش صداى خود در طول این سال ها مى توانستند بر جایگاهى در هنر آواز تکیه بزنند، تنها یک پیش فرض به نظر مى رسد.
«راز حافظ بعد از این ناگفته ماند
اى دریغا رازداران یاد باد
کامم از تلخى غم چون زهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد  باد
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد»
از ترتیب نامتعارف چند بیت ذکر شده از غزل معروف «حافظ» در سطور بالا زیاد تعجب نکنید؛ به گمان من اگر «خواجه بزرگ شیراز» امروز در قید حیات بود؛ احساس دورى خویش را در باب موضوع مورد بحث این نوشتار به شکل فوق بیان مى کرد.

دوستان عزیز این مطلب را از روزنامه ی شرق به امانت گرفته ام .

دومین شب کنسرت اساتید و حاشیه های تمام نشدنی آن

محمد رضا شجریان در دومین شب اجرای کنسرت خوددر تالار وزارت کشور به دلیل وجود مشکلاتی در صدای سالن که مانع ادامه کار بود، صحنه را ترک کرد.

به گزارش ایسنا ، در دومین شب کنسرت شجریان قطع و وصل شدن میکروفن ها در بخش اول برنامه وقفه ایجاد کرد و باعث شد شجریان قطعه بزن آن زخمه را نیمه کاره رها کند.


پس از اینکه چندین بار صدا در طول اجرای برنامه شجریان قطع شد از ادامه اجرای برنامه خود منصرف شد و حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان را نیز به قطع برنامه فراخواند وآنها نیز صحنه را ترک کردند . به نوشته وبلاگ استاد شجریان حمید رضا نوربخش، مدیر اجرایی کنسرت با عذر خواهی از اساتیدموسیقی ایرانی از آنها خواست تاسالن را ترک نکنید تا مشکل رفع شود.


دقایقی بعد، دوباره گروه روی صحنه آمدند و برنامه خود را ادامه دادند. استاد شجریان پیش از آغاز دوباره برنامه در سخنانی گفت: «تکنولوژی هزار مزیت دارد و معایبی نیز دارد این هم یکی از معایبش بود .» شجریان برنامه خودرا در حالی آغاز کرد که بخشی از مردم سالن را ترک کرده و یا هنوز سر جای خود قرار نگرفته بودند. گروه پس از اینکه قطعه بزن آن زخمه را اجرا کرد باز صحنه را ترک کرد و مردمی که تازه به سالن آمده و روی صندلی های خود نشسته بودند برای تنفس دوباره از سالن خارج شدند. ، علت اصلی قطع صدا در این برنامه تغییر دکور بدون هماهنگی با گروه صدابرداری عنوان شد.


خبرگزاری کار نیز در گزارشی دیگر اورده است:بعید می نمود ، شجریان و یارانش هم از خیل هنرمندانی باشند که بدون توجه به وقت ارزشمند علاقه‌‏مندانشان ، آن ها را حدود 40 دقیقه منتظر نگاه دارند . هیچ دلیل قانع کننده ای برای این رفتار وجود ندارد ، اما گویا دیگر معطل نگاه داشتن هنر دوستان ایرانی به یک هنجار تبدیل شده که نزد مجریانش نوعی پرستیژ محسوب می شود.


دومین شب کنسرت شجریان همچنان پر از حاشیه بود . خرید و فروش بلیط در اطراف تالار وزارت کشور ، ترافیک ،‌‏ بی برنامه‌‏گی در آغاز کنسرت ، یک دکور سترون و از همه بدتر مشکل صوتی سالن که غضب و قهر را برای لحظاتی بر چهره " محمد رضا شجریان" نشاند تا بار دیگر عیش همه منقض شود.
" حسین علیزاده " نوازنده تار به عنوان آغازگر این کنسرت با اجرای نغمه هایی در دستگاه چهار گاه نشان داد که موسیقی تا چه حدی می تواند ، حالت انتزاعی و انفرادی به خود بگیرد و این گونه بنماید که تماشاگر هیچ نقشی در یک کنسرت ندارد . اگر چه علیزاده با تکنیک خاص و قابل ملاحظه ای دست به ساز می برد ، اما به شدت انتزاعی و حتی گاه خارج از فواصل طبیعی می نوازد . طبیعی است که اجرایی این چنین در مذاق رتیمیک و ملودیک مردم ایران خوش نیاید.
پس از بداهه نوازی علیزاده ، پیش در آمد دشتی ساخته " یوسف فروتن " به زیبایی اجرا شد تا مقدمه ای باشد بر آواز دشتی که تار " حسین علیزاده" همراه آن بود.
تصنیف قدیمی " رو سر بنه به بالین" ، یکی از قطعاتی بود که برای اولین بار اجرا شد. به احتمال زیاد این تصنیف یکی از تصانیف زنده یاد دوامی است که "محمد رضا شجریان" آن را می داند.
ادامه ساز و آواز دشتی همراه بود با دو اتفاق ناخوشایند ؛ یکی قطع و وصل شدن میکروفون و دیگر گرفتگی صدای شجریان . همه عوامل مذکور دست به دست هم داد تا رفته رفته جوی نامنظم و بدون پیوستگی بر اجرا حکم فرما شود . نوجوانی حین اجرا کنارم خوابیده بود که دلیل این امر ، آن هم در کنسرتی که شجریان خواننده اش باشد ،می‌‏تواند یک پرسش اساسی باشد.
نوبت به اجرای تصنیف " بزن آن زخمه" رسید که احتمالا عنوانش در بروشور به اشتباه ذکر شده است . چون شعر این آهنگ چنین است :
بزن آن پرده اگر چرخ تورا سیم از این ساز گسسته
بزن این زخمه اگر چند در این کاسه تنبور نمانده است صدایی
اما در حین اجرای قطعه مذکور برای چندمین بار میکروفون قطع شد و هر چه گروه به کار خود ادامه داد ،سیستم صوتی به حالت اولیه بازنگشت و شجریان با قهر از گروهش خواست تا صحنه را ترک کنند و این جا بود که نظم بر هم ریخت . " حمید رضا نور بخش " با عذر خواهی از مردم خواست تا سرجای خود برگردند.
وقتی که گروه مجددا بر سر صحنه آمد ، مردم هنوز در رفت و آمد بودند و این رفت و آمد تا انتهای تصنیف " بزن آن زخمه " ادامه داشت. شجریان گفت که " تکنولوژی هزار خوبی دارد، این بدی را هم دارد ."
بیش از نیم ساعت استراحت ، شاید مردم را از اتفاقات قسمت اول برنامه جدا کرد . قطعه‌‏ای براساس گوشه روح الارواح در آواز بیات ترک آغازگر بخش دوم برنامه بود که نشانی از بدعت های علیزاده در آن وجود نداشت و تعلقی هم به گذشته در آن دیده نمی‌‏شد.
بعد از آواز بیات ترک و جواب آواز هنرمندانه " کیهان کلهر" نوبت به چهار مضراب بیات ترک ساخته" حسین علیزاده " رسید که بی شک دلنشین تر از سایر قطعات بود.
همخوانی" همایون شجریان" و پدر از اتفاقات همیشگی بود که نشان داد ، همایون با خوانندگی گوشه های اوج مثل عراق در افشاری ، قرار است تا جای پدر را بگیرد.
پس از آن ، تصنیف قدیمی " سلسله مو" در آواز بیات ترک ، به خاطر ملاحت در کلام و ریتم ، بویی از دوران اوج و عصر طلایی موسیقی ایرانی به مشام رساند.
آخرین قسمت این کنسرت ضربی افشاری و آواز خوانی شجریان و پسرش در آواز افشاری بود که " حسین علیزاده " همنوایی آن را بر عهده داشت . تصنیف " دستی افشان " با شعر" سهراب سپهری" و ساخته علیزاده نیز از رنگ و بویی خاص برخوردار نبود و حسی را در تماشاگر تداعی نکرد.
در پایان این اجرا ، علاقه‌‏مندان مثل همیشه خواستار اجرای تصنیف تمام سال ها ، " مرغ سحر" شدند که با موافقت گروه چهار نفره مواجه شد و شوری که در تمام مدت اجرای برنامه در سالن نبود ، در مردم به وجود آمد . نمی دانم چه رازی در "مرغ سحر" است که مردم پس از این همه سال ، عاشقانه دوستش می دارند . تو گویی سخن از زبان آنها می گوید.
کنسرت تمام شد و مردم به آسودگی و بی هیچ دغدغه سالن را ترک کردند.


صدا قطع شد، شجریان صحنه را ترک کرد


میراث خبر هم در این باره نوشت: «محمد رضا شجریان در دومین روز کنسرت به دلیل اختلالات صدا که مانع از ادامه کار شده بود، صحنه را ترک کرد.»
دومین روز کنسرت شجریان در حالی برگزار شد که قطع و وصل شدن میکروفن ها در بخش اول برنامه وقفه ایجاد کرد و باعث شد شجریان قطعه بزن آن زخمه را نیمه کاره رها کند. او پس از اینکه چند بار پیاپی میکروفن ها در طول اجرا قطع شد از ادامه اجرای آواز دست کشید از جایگاه خود بلند شد و حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان را نیز به قطع کار فراخواند.
گروه پس از تشکر از تشویق های مردم، صحنه را ترک کرد. حمید رضا نوربخش، مدیر اجرایی کنسرت ضمن عذر خواهی به خاطر بروز این مشکل گفت: «از استاد شجریان، استاد علیزاده، استاد کلهر و همایون عزیز و شما عذر خواهی می کنیم. لطفا سالن را ترک نکنید تا به محض رفع مشکل برنامه را ادامه بدهیم.»
پانزده دقیقه بعد، دوباره گروه روی صحنه آمدند و برنامه را ادامه دادند. استاد شجریان پیش از آغاز دوباره برنامه گفت: «تکنولوژی هزار مزیت دارد عیب هم دارد این هم یکی از معایبش.» برنامه در حالی آغاز شد که نیمی از مردم سالن را ترک کرده بودند و یا هنوز سر جای خود قرار نگرفته بودند. گروه پس از اینکه قطعه بزن آن زخمه را اجرا کرد باز صحنه را ترک کرد و مردمی که تازه به سالن آمده و روی صندلی های خود نشسته بودند برای تنفس دوباره از سالن خارج شدند. صدا بردار این برنامه که بیشتر مردم تقصیر را متوجه او می دانستند، «ریموند» یکی از بهترین صدا برداران اجرای زنده موسیقی در ایران است. به گفته نوربخش ریموند بهترین صدا بردار برای چنین برنامه ای است.
ریموند در گفتگو با خبرنگار میراث خبر، عامل اصلی قطع صدا را تغییر دکور بدون هماهنگی با گروه صدابرداری عنوان کرد و گفت: «ما از ساعت 5 در سالن هستیم. قرار بود گروه نیز برای تست صدا همان ساعت به سالن بیایند اما بسیار دیر آمدند و ما فرصت کافی برای تست صدا نداشتیم از طرفی وقتی آمدیم دیدیم که دکور صحنه را تغییر دادند و در این جابجایی ها سیم ها ما که دچار مشکل و اتصالی شده است.»
او ادامه داد: «با وجودی که گروه دکور از حساسیت های صدا برداری با خبرند به این موضوع بی توجهی کردند. اجازه بدهید به احترام استاد چیزی نگویم و این صحبت همین جا تمام شود.»
در اجرای زنده موسیقی لازم است گروه ها حد اقل دو ساعت قبل از اجرا در سالن حضور داشته باشند و صدا و دیگر عوامل را امتحان کنند. این در حالی است که حسین علیزاده و کیهان کلهر زمانی به سالن رسیدند که در های سالن باز شده بود و مردم روی صندلی هایشان قرار گرفته بودند. برنامه شب گذشته بدون توضیح و عذر خواهی بیشتری به پایان رسید. به نظر می رسد معطل شدن مردم و از دست دادن یکی از بهترین قطعات کنسرت اهمیت چندانی نداشت